خیلیها از من میپرسند که چرا رانندگی نمیکنم؟
حرفهای ردو بدل شده به نحوی است که ما همینجا به تدریج در تاریکی محو میشویم اما آثار به جا مانده از این اتفاق تا مدتها بر روح و جان راننده ناشی باقی خواهد ماند.
به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، سعیده حسنی در روزنامه قانون نوشت : خیلیها از من میپرسند که چرا رانندگی نمیکنم. واقعیت این است که به عنوان یک فرهیخته دغدغهمند در حوزه محیطزیست خیلی زشته که یک خودروی تک سرنشین دیگه به مجموعه خودروهای تکسرنشین موجود اضافه کنم و هوا را آلوده کنم و زیستن در کلانشهر تهران را مختل. در عوض از مترو خط هفت استفاده میکنم که خودش همزمان هم جاذبه گردشگری است و هم یک بازدید علمی به حساب میآید. البته اگر عمران خوانده بودم میتوانست خیلی بیشتر به دردم بخورد؛ چرا که ما در طول مسیر خط هفت متروی تهران کاملا با فرآیند ساخت، داشت و برداشت از مترو آشنا میشویم و از جاذبههای عجیبی مثل نبود فروشنده در این خط دیدن میکنیم. از اینها که بگذریم احتمالا ناتوانی من در رانندگی هم مزید بر علت شده تا مترو خط هفت را به استفاده از خودروی شخصی ترجیح بدهم البته که این مساله خدشهای به ژست محیطزیستی من وارد نمیآورد. در زیر به برخی دلایلی اشاره شده است که منجر شد من سالها بعد از اخذ گواهینامه هنوز به جز ساعت هفت صبح روز جمعه که هیچ جانداری در خیابان مشاهده نمیشود، نتوانم رانندگی کنم:
رانندههای تاکسی: تصور کنید یک راننده تازه کار هستید و به آرامی در منتهیالیه سمت راست خیابان رانندگی میکنید در حالی که مغزتان در حال پردازش حجم عظیمی از دیتاهای تصویری و صوتی است و تازه باید دنده را هم عوض کنید. در این شرایط سخت ناگهان چیزی کنار خیابان ظاهر میشود. همانطور که میدانید، در پی هر موجود زندهای که گوشه خیابان ظاهر میشود یک راننده تاکسی با زیر پا گذاشتن بسیاری از قوانین فیزیکی خود را به این موجود میرساند. متاسفانه راننده تازهکار که همچنان در فضای فیزیک کلاسیک سیر میکند از پشت به راننده تاکسی میزند. حرفهای ردو بدل شده به نحوی است که ما همینجا به تدریج در تاریکی محو میشویم اما آثار به جا مانده از این اتفاق تا مدتها بر روح و جان راننده ناشی باقی خواهد ماند.
موتور سواران: موتورسواران نیز مانند بسیاری از رانندگان تاکسی اعتقادی به قوانین فیزیک ندارند اما آنها از این هم فراتر میروند و هنگامی که در خط ویژه اتوبوس به طور برعکس در حرکتند و از چراغ قرمز عبور میکنند، معتقدند در دنیایی موازی با کلاه کاسکت پشت چراغ قرمز در مسیر درست ایستادهاند. اما اگر راننده تازهکار هستید و به تئوری دنیاهای موازی اعتقاد ندارید، اصلا بیخیال رانندگی شوید.
خودروهای گرانقیمت: خب من هر روز هم با آژانس این طرف و آن طرف بروم خیلی به صرفهتر است تا اینکه به آینه بغل یک ماشین گران قیمت بخورم. شما به این میگویید شکاف طبقاتی؟ این نه شکاف است و نه در طبقه رخ داده.
عابرین پیاده: یک بدفهمی یا سوتفاهم خاصی بین رانندگان و عابرین پیاده وجود دارد. مثلا عابر نگاه میکند، نگاهش سراسر حاکی از آن است که «تو برو عزیزم، من وایمیستم» اما شما میرید عابر هم میاد و خب اتفاقات دردناکی در پیاش میافتد.
جنسیت: بله اگر پسر بودم مینشستم پشت ماشین و برای خودم بد رانندگی میکردم و هیچکس هم نمیگفت برو پشت ماشین ظرفشویی بشین، هار هار هار! من بهخاطر همجنسانم ترجیح دادم کلا رانندگی نکنم چون فحشهایش را با نیمی از جمعیت کره زمین دور هم میخوردیم.
telegram.me/jajinnews
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰