از طرف دیگر زبیده خاتون، همسر دیگر ملکشاه و مادر برکیارق بن ملکشاه نیز از جایگاه بالایی در دربار سلجوقی برخوردار بود. اما آنچه اقتدار و نفوذ این دو خاتون را بیشتر نمایان میکرد، اهتمام در امر جانشینی فرزندشان بوده است؛ به خصوص در این رابطه باید به اقدامات ترکان خاتون اشاره کرد. ملکشاه دو تن از پسران خود و ترکان خاتون، یعنی داود و احمد را به جانشینی انتخاب کرد، اما هر دو نفر پیش از پدر از دنیا رفتند. ترکان خاتون این بار فعالیت جدیدی برای ولیعهدی فرزند دیگرش، محمود که چند سال بیشتر نداشت، آغاز کرد که با مخالفت خواجه نظامالملک، وزیر ملکشاه، روبهرو شد، چراکه وی بر جانشینی برکیارق، پسر زبیده، همسر دیگر ملکشاه، پافشاری میکرد. هرچند ملکشاه خود نیز بیشتر به ولیعهدی پسر بزرگترش، برکیارق سیزده ساله، تمایل داشت.
اوج فعالیتهای ترکان خاتون برای جانشینی محمود پس از مرگ ملکشاه روی داد. وی ابتدا کربوغا، یکی از امرای ملکشاه را برای دستگیری برکیارق فرستاد. سپس ملک اسماعیل یاقوتی، دایی برکیارق را نیز با وعده ازدواج و بخشیدن سلاح و مال با خود همراه کرد، اما اسماعیل در این جنگ شکست خورد. هرچند ترکان خاتون تلاشهای زیادی برای جانشینی فرزندش انجام داد، با فوتش در سال ۴۸۷ ق و به فاصله کوتاهی مرگ فرزندش، محمود، سلطنت این بار به برکیارق، فرزند زبیده خاتون رسید.
زبیده خاتون یکی از همسران بانفوذ و قدرتمند سلطان ملکشاه سلجوقی بود و همانطور که پیشتر گفته شد بهخاطر رقابت با ترکان خاتون، همسر دیگر ملکشاه، تلاشهای زیادی برای جانشینی فرزندش، برکیارق انجام داد. وی بهخاطر نفوذ و اقتدارش در نزد ملکشاه، مجدالملک قمی، مستوفی سلطان، را برای رسیدگی به امور وزیر خود قرار داد. زبیده به او اطمینان داشت و برخی از اهدافش را با کمک او دنبال میکرد. پس از مرگ ملکشاه و رسیدن برکیارق به سلطنت، زبیده توانست نفوذ و جایگاه رفیع خود را در دربار حفظ کند، تا جایی که وی حتی در برکناری مویدالملک، وزیر انتخابی برکیارق، نقش داشته است.
در واقع برکیارق در سال ۴۸۷ ق مویدالملک، فرزند نظام الملک را که فردی شایسته و توانا بود، به وزارت انتخاب کرد. وی توانست سلطنت متزلزل برکیارق را استوار کند. همچنین زمانی که تتش بن آلب ارسلان، عموی برکیارق، برای جنگ با وی در سال ۴۸۸ ق به ری آمده بود، او توانست سپاه تتش را دفع و او را نیز بکشد. اما این قدرت مویدالملک به تدریج مورد نگرانی زبیده خاتون و مجدالملک قمی قرار گرفت، زیرا چشم به مسند صدارت دوخته بود. به این خاطر درصدد توطئه بر ضدمویدالملک برآمدند تا اینکه سرانجام برکیارق، وی را عزل کرد. به گفته ابن اثیر علت این کار این بود که وقتی برکیارق بر تتش بن آلب ارسلان پیروز شد، برای آوردن مادرش خادمی را روانه اصفهان کرد. مویدالملک و گروهی از امیران با هم متحد شدند و از برکیارق خواستند مادرش را ترک کند، اما سلطان عنوان کرد پادشاهی را بدون مادر نمیخواهد. بهنظر میرسد همین امر و نیز برکناری مویدالملک به دست زبیده خاتون گویای تسلط و نفوذ زبیده خاتون بر برکیارق باشد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰