تکامل‌گرایی زنان از دیدگاه اسلام

رویکردهای سه گانه به حضور اجتماعی زنان

کد خبر : 44207
تاریخ انتشار : پنجشنبه 27 اردیبهشت 1397 - 4:30

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، آیا یک زن در جامعه اسلامی همیشه باید در حالت محبوس قرار داشته باشد؟ این مسئله در زمانی که جامعه اسلامی عمیقاً نیازمند قاعده‎مند ساختن میزان مشارکت زنان در عرصه‎های اجتماعی ـ سیاسی می‎باشد، اهمیت ویژه‎ای می‎یابد، زیرا زنان مسلمان از یک طرف با رویکردی از جایگاه زن در غرب مواجه هستند که بر مبنای تشابه حقوق زن و مرد بر حضور بی‎قید و شرط زنان در تمامی عرصه تأکید می‎ورزد؛ و از طرف دیگر با نگرش تفریطی روبرو می‎باشند که با تکیه بر برخی تفاوت‎های بیولوژیک بین زن و مرد، تنگ نظرانه و بی‎منطق کارکردهای متفاوتی را برای هر یک تعریف نموده و زن را طفیلی، زیر دست و فرو دست مرد و اسیر در خانه شوهر می‎داند و حضور او را در عرصه‎ اجتماعی به صلاح نمی‎بیند.

رویارویی دو نگرش افراطی و تفریطی، جامعه اسلامی زنان را در معرض چالش قرار می‎دهد، که آیا زن در جامعه اسلامی همواره باید مانند یک زندانی زندگی کند، یا او می‎تواند در پرتو آموزه‎های دینی و حفظ کرامت خود در عرصه‌های علم، سیاست و اقتصاد نیز فعال باشد و از حصار مستحکم فرهنگ دینی پاسداری کند؟

در این رابطه، امروزه سه رویکرد عمده در جهان و جامعه اسلامی وجود دارد که به شرح زیر می باشد:

رویکردهای سه گانه به حضور اجتماعی زنان

۱. رویکرد رادیکال

این رویکرد که با تکیه بر عدم تفاوت بین جنسیت زن و مرد بر یکسانی و تشابه حقوق زنان و مردان پای می‎فشارد، خاستگاه غربی دارد و بازتاب افراطی نگرش سنتی نسبت به زن در جهان غرب می‎باشد. نگرش مزبور که از سده هفدهم میلادی شکل گرفت، در اکثر اسناد و مدارک بین المللی از جمله منشور سازمان ملل متحد،[۱] اعلامیه جهانی حقوق بشر[۲] میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی[۳]، و بویژه کنوانسیون محو کلیه‌اشکال تبعیض علیه زنان [۴] مورد تأکید قرار گرفته و جنبش‎های طرفدار حقوق زن از آن حمایت می‎کنند، در کشورهای اسلامی نیز دگراندیشان و گروههای رادیکال از آن تبلیغ می‎کنند و خواهان مشارکت مطلق زنان در تمامی عرصه‎های اجتماعی هستند.

۲. رویکرد سنّتی

رویکرد سنّتی بر مبنای تفاوت‎های بیولوژیک بین زن و مرد بر نوعی تقسیم کار کلاسیک بین زنان و مردان اصرار می‌ورزد. ریشه تاریخی این نگرش به ساختار زندگی قبیله‎ای در دوران گذشته باز می‎گردد؛ زمانی که مرد در سطح خانواده و قبیله از اقتدار بلامنازع برخوردار بوده و زن به مثابه موجود ناتوان در استخدام مرد و حمایت او قرار داشته است. براساس این رویکرد حیطه فعالیت زن فقط در خانه است و او حق ندارد وارد عرصه اجتماع و سیاست شود. سابقه این نگرش را در تمامی جامعه‎ها (اسلامی و غیراسلامی) می‎توان دید، برای مثال در جهان غرب تا سده هفدهم میلادی،‌ جریان مردسالاری حاکمیت مطلق داشت، از آن زمان نگرش رادیکالی شکل گرفت که در بالا مورد‌اشاره قرار گرفت. در جهان اسلام نیز به دلیل اینکه برخی از آموزه‎های شریعت به ظاهر با نظریه منع حضور زن در عرصه اجتماع موافق می‎نمود،‌ این نگرش تا حدود زیادی رسوخ کرد و در بستر زمان به عنوان یک تفکر اسلامی نسبت به زن مورد پذیرش قرار گرفت و طرفداران آن دلایلی هم بر مدعایشان ارائه کرده‎اند.

 

۳. رویکرد تکامل مدار

این رویکرد بر مبنای تکامل گرائی زنان، نگرش‌های پیشین را افراط‌گرا یا تفریط‌گرایانه دانسته و با موازین شرع و فرهنگ حاکم بر جامعه اسلامی ناسازگار می‎بیند و معتقد است که سعادت جامعه انسانی در پرتو توازن میان زن و مرد و قرار گرفتن هر یک در جایگاه مناسب خود، تأمین می‎ شود، نه در تقابل که سنت‌گرایان گفته‎اند و نه در تشابهی که جهان غرب بر آن تأکید دارد. براساس این رویکرد که بیانگر نگرش اسلام نسبت به زن است، زنان مانند مردان در عرصه‎ اجتماعی پایگاه و موقعیت مناسب دارند و مسئولیت‎های اجتماعی متعددی به طور یکسان متوجه زن و مرد می‎باشد.[۵]

از این منظر، زن مانند مرد رسالت الهی و انسانی دارد،‌ افق اندیشه و حساسیت زن نباید در خانه محصور بماند، بلکه فراتر رود و ‌نگرش اجتماعی و وسیع‌تری داشته و نسبت به سرنوشت اسلام و مسلمانان احساس مسئولیت کند. واقع این است که هیچ مکتبی به اندازه اسلام نسبت به هویت واقعی زن و تغییر نگرش جاهلی (قدیم و جدید) درباره وی و ارائه قوانین کامل، عنایت ندارد.

از نگاه اسلام نادیده گرفتن مجموعه عظیم انسانی که در ترقی و انحطاط جامعه نقش دارد، نه با واقعیت عینی بشر سازگار است و نه توجیه عقلانی و شرعی دارد. چنانکه رویکرد رادیکال غرب را نیز نمی‎پذیرد، چون اصل یکسانی و برابری زن و مرد در غرب تجربه شد و تساوی بین آن دو عملاً پاسخ مطلوب نداد. مهم‌ترین بن‌بست جهان سرمایه‎داری غرب بحران هویتی است که زنان دچار آن شده‎اند. در نظام سرمایه‎داری غرب، زن ابزار توسعه اقتصادی و جذب سرمایه می‎باشد نه انسانی که خواهان کمال و سعادت است.

به گفته ویل دورانت: «زن اروپایی در غفلت تفکر و تمدن جدید به بند کشیده شد که نتوانست درک کند عامل پیشرفت های اقتصادی یا سودآوری هرچه بیشتر صاحبان ثروتهای انبوه گردیده، بدون آنکه در آن سود سهیم باشد».[۶]

اعتراف مونا شاون نویسنده آمریکایی در مقاله‎ای تحت عنوان «اشتباه فمنیست‎ها»نیز جالب است،‌ او می‎نویسد: «آزادی زنان برای ما افزایش درآمد سیگار ویژه زنان، حق انتخاب برای تنها زیستن، تشکیل خانواده یک نفره، ایجاد مراکز بحران و تجاوز، اعتبار فردی، عشق آزاد، و بیماری‌های زنان را به ارمغان آورد و لکن در ازای آن چیزی را به غارت برد که خوشبختی بسیاری از زنان درگیر آن است و آن وجود همسر و خانواده است».[۷] در یک جمله، زنان در غرب به امید آزادی، اسارت نو را تجربه می‎کنند.

 

دیدگاه اسلام درباره حضور اجتماعی زن

امّا از دیدگاه اسلام که بر تکامل‌گرائی زن تأکید می‎کند، حضور زن در مسائل اجتماعی و سیاسی نه تنها منعی ندارد، بلکه نشانه بلوغ و ایمان به شمار می‎آید، منتها مشارکت آنان آدابی دارد. به فرموده امام راحل (ره): «امروز خانم‎ها باید وظایف اجتماعی خودشان را و وظایف دینی خودشان را عمل بکنند و عفت عمومی را حفظ کنند و روی آن عفت عمومی، کارهای سیاسی ـ اجتماعی را انجام دهند».[۸]

نیز در جای دیگر خطاب به زنان بیان می دارند: «شما باید در همه صحنه‎ها و میدان‌ها آن‌قدری که اسلام اجازه داده، وارد باشید… با حفظ عفاف با حفظ شرف».[۹]

قرآن کریم صحنه‎های با عظمت حضور زنان را در امور سیاسی و اجتماعی نقل می‎کند، از جمله: بیعت زنان با پیامبر اکرم ـ ص ـ[۱۰] هجرت زنان با مردان در صدر اسلام.[۱۱] نیز سیره بزرگ زنان صدر اسلام همانند ام سلمه، حضرت زهراء ـ س ـ، زینب ـ س ـ، به‌ویژه سخنرانی‎های زینب و کلثوم و فاطمه صغری[۱۲] در قیام عاشورا، جلوه‎هایی از حضور مثبت و فعال زن در عرصه‎های اجتماعی و سیاسی است.[۱۳]

این رویکرد که مبتنی بر آموزه‎های دینی است، در دوران معاصر در ایران اسلامی تجربه شد و با نگاه مثبت به زن توانست، توانایی زن را در عرصه اجتماع اثبات کند. مشارکت فعال و گسترده زنان در عرصه‎های گوناگون سیاسی ـ اجتماعی، این واقعیت را مبرهن ساخته که مشارکت زنان از طریق الگوسازی می‎تواند، سرنوشت جامعه را تغییر دهد،حضور زنان فهیم، دینمدار و مسئولیت پذیر در بدنه نظام اسلامی نمونه‎ای از توانایی‎های زن مسلمان است.

نتیجه آنکه از دیدگاه اسلام، زن همانند مرد یک انسان است، می‎تواند در تمامی عرصه‎های اجتماعی با رعایت آداب دینی که آن هم در راستای مصونیت اوست نه محدودیت، حضور فعال داشته باشد. در پرتو این نگرش، با شناخت منزلت تکوینی زن و تعریف صحیح از آن بایستگی مشارکت کارآمد زن در توسعه نظام دینی و شکوفایی ارزش‌های اسلامی کاملاً محسوس است، و باید توسعه و تکامل اجتماعی را بر اساس توازن بین زن و مرد در نظر گرفت و در این راه افراط و تشابه‌گرائی به همان اندازه تفریط و تقابل‌گرائی زیانبار است.

پی نوشت ها:
1.منشور سازمان ملل متحد، ماده یک بند ۳.
2. اعلامیه جهانی حقوق بشر، ماده ۲، ۲۱.
3. میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، مصوب (۱۶ دسامبر ۱۹۶۶).
4. کنوانسیون «محو کلیه‌اشکال تبعیض علیه زنان»، ماده ۷.
5. توبه/۶۷، ۶۸ و ۷۱؛ ممتحنه/۱۰؛ احزاب/۳۵؛ نساء/۱۲۴؛ ملک/۲۳؛ اسراء/۳۶؛ آل عمران/۱۹۵؛ نمل/۵۸.
6. ویل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زریاب خویی، ص ۱۵۴.
7و۸. تبیان، جایگاه زنان در اندیشه امام خمینی، ص ۷۲ـ۷۱.
9.همان، ص ۷۵.
10. ممتحنه/۱۲.
11. ممتحنه/ ۱۰.
12.سید بن طاوس، زندگانی ابا عبدالله الحسین، ترجمه سید محمد صحفی، ص ۱۰۹ـ۱۰۶، ۱۲۴ـ۱۲۹.
13.جوادی آملی، عبدالله، فلسفه حقوق بشر، قم، انتشارات اسراء، ص ۳۹۴ـ۳۲۹.
*مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم

 

 


 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ده + شش =