تعارض و عدم تعادل

«محمود احمدی نژاد» رییس دولت های نهم و دهم، دوم اسفند ماه ۹۶ با ارسال نامه ای به رهبر انقلاب، در قالب یک رفتار بی ثبات کننده خواستار برگزاری انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی شد که واکنش های گسترده ای برانگیخت و با پاسخ منفی خردمندان و نخبگان روبرو شد.

کد خبر : 66119
تاریخ انتشار : دوشنبه 14 اسفند 1396 - 9:00

 

به گزارش پایگاه خبری  “ججین”  ، برخلاف دولت های موقت، دفاع مقدس، سازندگی، اصلاحات و اعتدال که از عقلانیت، فرهیختگی، ثبات و تعادل در ۲ عرصه ی سیاست داخلی و خارجی برخوردار بوده و هستند، دولت های نهم و دهم به ریاست احمدی نژاد گرفتار آفت تعارض و نیز عدم تعادل بود.
به عنوان یک نمونه، استعفا یا برکناری غیر منتظره ی محسنی اژه ای وزیر اطلاعات، مصطفی پورمحمدی وزیر کشور، داوود دانش جعفری وزیر اقتصاد و دارایی و پیش از آنان وزیران رفاه ، تعاون ، نفت، صنایع و معادن، آموزش و پرورش و همچنین رییس کل بانک مرکزی و انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور به وسیله ی احمدی نژاد بدون این که علت یا علل آن برای مردم و رسانه ها تبیین شود، نشانه ی آشکار بی سامانی دولت های نهم و دهم و تعارض درونی آن بود.
برکناری سریع وزیران و نیز مسوولان پایین تر دولتی به وسیله احمدی نژاد که نشانه ی تعارض در هیات دولت نهم و دهم بود از این حیث مهم و جالب توجه است که کارشناسان مسایل سیاسی، عدم تعادل را از عوامل مهم نابسامانی دولت های ایران از قاجاریه تا انقلاب اسلامی به حساب آورده اند زیرا حکمرانان و مسوولانی که نتوانسته اند ثبات و تعادلی میان کابینه، وزارتخانه ها و بخش های مختلف اجرایی و سیاست داخلی کشور برقرار کنند، نتوانسته اند به حیات خود ادامه دهند و جامعه را گرفتار ناامنی یا احساس ناامنی کرده اند.
از سال ۸۴ تا ۹۲ تعارض و عدم تعادل در راس هرم قدرت اجرایی و سیاسی به بی ثباتی و ناکارایی نهادهای متولی اداره ی کشور و بیشتر از آن به عدم تعادل در رفتارهای گردانندگان این نهادها و به تبع آن تشدید بحران داخلی منجر شد.
صاحب نظران، «سیاست خارجی هر کشوری را ادامه ی سیاست داخلی آن» دانسته اند و گفته اند که «هیچ دولتی را نمی شناسیم که از درون نابسامان باشد اما سیاست خارجی خردمندانه ای داشته باشد». از این رو، روی دوم سکه ی بی ثباتی و بی تدبیری در قلمرو سیاست داخلی تبدیل شدن کشور به بازی قدرت های خارجی با ایران و تهدید مداوم این قدرت ها است همان گونه که در دولت های نهم و دهم شاهد آن بودیم.
سیاستمداری، دولتمردی و فرمانروایی نیازمند درک و دریافتی عقلانی و علمی از مفهوم کشور و مصالح جمعی و منافع ملی است که برخی افراد فاقد آن بوده و هستند. این گونه افراد، بیشتر سودای جاه طلبی و چیرگی بر یک قلمرو و حفظ یک جایگاه دارند اما این حس و سودا را در قالب شعارهای عوام پسند پنهان می کنند.
آنها راهی را دنبال می کنند که خودشیفتگی، جاه طلبی و عوام فریبی در برابر آنها هموار کرده است. این گونه افراد، با عمل و سخنان خود دولت و جامعه را به «جوی کوچکی» تبدیل می کنند که «صید مروارید» در آن امکان ندارد. به این دلیل نمی توان آنها را دولتمرد و نماینده ی منافع ملی خواند.

 

 


 

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

9 − هشت =