تحقیری ملی به نام مربی خارجی/ علاج یک حوزه شدیداً آسیب پذیر
روزمرهگی و رضایت سطحی نسل جوان و تخلیه هیجانات آنی آنان و ترس از مسائل حاشیهای ورزش باعث شده این مسائل نوعی «برتری کاذب» تمدن غربی و «تحقیر شخصیت» و هویت ملی ایرانی را به دنبال داشته باشد.
به گزارش پایگاه خبری “ججین” به نقل از خبرگزاری مهر، متن زیر یادداشتی از موسی نجفی، استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که در ادامه میخوانید؛
مردی از پرتغال و یا بالکان و یا انگلیس خیلی تفاوت ندارد؛ تصور کنید روی نیمکت تیم ملی نشسته و در حالی که آدامس می جود و حرفهایی به مترجم میزند، و با نگرانی بازی فوتبال را دنبال میکند. آن طرف صحنه دهها میلیون ایرانی که اکثرشان جوانان هستند با هیجان همین بازی را تماشا میکنند؛ وقتی که ناگهان گل زده میشود مجری تلویزیونی با فریاد میگوید: آفرین بر بچههای کی روش!! (به طور مثال) و یا هر فرد دیگری که بعد او آمده و یا خواهد آمد. توجه کنید اسم و شخصیت و هویت و مجموع کار تیمی که میلیونها چشم جوان ایرانی به آن دوخته شده به نام یک فرنگی خوانده میشود! درست مثل کشورهای گاو شیرده و حقیر عربی و یا ملل مستعمره آفریقایی قرن نوزدهمی.
در این مورد چون این مسئله ورزشی در موارد بسیاری به نوعی به «مسئله هویتی» و شخصیت ملی ما گره میخورد، بایستی کار کارشناسی و عمیقتری بر روی ابعاد آن انجام شود، و گرنه سرایت این تفکر به سایر بخشهای کشور، آسیبهای جدی روانی و تحقیر شخصیت ملی و عقده خود کم بینی در بین نسل جوان ایجاد خواهد کرد.
سه پرسش اساسی در اینجا به نظرم ارزش طرح اولیه دارد:
اول: کشوری که در صنعت هستهای و موشکی و پزشکی و دهها دانش حساس دیگر علیرغم تحریمهای علمی و سیاسی غرب توانسته است چنین رشد نماید و در مواردی خودکفا و برتر باشد، چرا در یک مسئله کم اهمیت تر و غیر استراتژیک تر مثل فوتبال و یا هر ورزش دیگری نمیتواند و یا نمیگذارند که بتواند خوداتکا و یا در مسیر فرهنگی صحیح و درست قرار بگیرد؟!
دوم: با توجه به اولویت مالی برای مربیان پول پرست خارجی (که هر روز نمونههایش مطبوعاتی میشود) به فرض دانش برتر فوتبال اروپایی!! چرا از این دانش به نحو برنامه ریزی شده و آموزشی طی مراحل مشخص، و زمان بندی شده و یا در قالب مشاور و یا هر عنوان دیگری (غیر از مربیگری) استفاده نمیشود؟! تا مثلاً امید آن برود درجه این وابستگی با شیبی ملایم هر سال کمتر شود؟
سوم: چرا در بین مسئولان نوعی ترس از طرح اینگونه مسائل دیده میشود و حتی برخی فیلسوفانه!! و با نگاه عاقل اندر سفیه با این سنخ پرسشها و دغدعه های هویتی برخورد مینمایند؟ و یا از جایگاه علمی (مشابه برنده جایزه نوبل) فرمایش میفرمایند: اصل بر پیروزی در مسابقات و قهرمان شدن و شادی مردم است و مربیان ما در داخل، تخصص و دانش کافی در این زمینههای بزعم آنان «سطح بالا»!! و فوق پیشرفته را ندارند!
متأسفانه روزمرهگی و رضایت سطحی نسل جوان و تخلیه هیجانات آنی آنان و ترس از مسائل حاشیهای ورزش باعث شده که این مسئله با سایر مسائل ریز و درشت در بخشهای پوشاک و صنعت و ماشین و موبایل و مد و غیره دست به دست هم داده و نوعی «برتری کاذب» تمدن غربی و «تحقیر شخصیت» و هویت ملی ایرانی را به دنبال داشته باشد؛ و غفلت از هر بخش از این مسئله حیاتی به منزله آسیب رساندن به تکهای از هویت و شخصیت متعالی ما و استحاله نظریه «ما میتوانیم» میتواند تلقی گردد. مسئله ورزش سالم مثل تغذیه سالم به جامعه انرژی و تحرک میدهد، ولی همانطوری که از فرهنگ غذایی و یا فرهنگ بهداشت سخن میگوئیم از فرهنگ ورزش و ترسیم شاخص برای سالم ماندن آن باید سخن گفت. یکبار دیگر تاکید میکنم دغدغه من استفاده نکردن از دانش خارجی در این زمینهها نیست، بلکه «بهینه» استفاده کردن از دانش با کمترین هزینه و آسیب پذیری ملی است.
علاج این حوزه شدیداً آسیب پذیر، حساسیت داشتن بر روی هویت ملی و برنامه ریزی و نگاه جامع داشتن و شناسایی نقاط کور و ترسیم خطوط قرمزی است که به هر نحوی به این موضوع مرتبط است.
«حل مسئله» فعلاً پیشکش! کاش لااقل درست بتوان «طرح مسئله» نمود.
برچسب ها :تحقیر هویت ، ججین ، فوتبال ، مربی خارجی ، هویت ملی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰