در این هنگام در حدود یکصدنفر تاجر ایرانی در بانکوک سکونت داشتند. در انقلابات داخلی آن کشور ایرانیان مزبور جانب پرنس نارائی پسر عموی پادشاه را گرفته و به بهانه برگزاری مراسم تعزیه قصر پادشاهسیام را اشغال و نارائی را به تخت سلطنت نشاندند. نارائی پس از استقرار در مقام پادشاهی به پاس خدمات ایرانیان عبدالرزاق گیلانی را که در آن کشور متولد و با او بزرگ شده بود به سمت وزیر اعظم انتخاب کرد و پس از مدتی او را معزول و ایرانی دیگری به نام آقا محمد استرآبادی را به این سمت منصوب کرد. نفوذ ایرانیان در سیام در این دوره به قدری بالا گرفت که حتی پادشاه آن کشور به تقلید پادشاهان صفوی لباس میپوشید و خنجر ساخت ایران به کمر میزد و محافظین خود را از ایرانیان مقیم سیام و هند انتخاب میکرد.
ولی چندی بعد میان ایرانیان دو دستگی بروز کرد و در نتیجه آقامحمد استرآبادی از صدارت معزول و زندانی شد و یک نفر یونانی به نام کنستانتین فالکن که قبلا در خدمت شرکت هند شرقی فرانسه بود بهجای او منصوب شد. فالکن به نفوذ ایرانیان سیام خاتمه داد و پادشاه آن کشور را وادار کرد سفیری به دربار لویی ۱۴ بفرستد و بهجای ایرانیان مهندسان و اتباع فرانسوی را در ارتش آن کشور استخدام کند. این وضع تافوت نارائی ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۶۸۸ پادشاه جدید به نام پترارگا، فالکن و فرانسویان را از کشور سیام اخراج کرد ولی از لحاظ ایرانیان دیگر دیر شده بود و حریفان قوی دیگری مانند هلندیها و انگلیسیها جای آنان را گرفتند و از تجارت با خاور دور استفاده فراوان بردند. در همین سال یک کشتی بنگالی به نام ولاندیس که حامل کالاهای بازرگانی ایرانی به مقصد خاور دور بود از طرف یک کشتی دانمارکی در اقیانوس هند مورد حمله قرار گرفت و اموال ایرانیها به غارت رفت. بازرگانان ایرانی به شاهسلیمان شکایت بردند و تقاضای احقاق حق کردند و او نیز در سال ۱۶۹۱ هیات سفارتی به دربار کریستیان پنجم پادشاه دانمارک و نروژ (۱۶۹۹-۱۶۷۰) فرستاد.
هیات مزبور در یازدهم دسامبر ۱۶۹۱ در قصر سلطنتی کپنهاگ به حضور پادشاه دانمارک رسید و نامه شاهسلیمان را که مفاد آن مبنی بر تقاضای استرداد اموال و جبران خسارت تجار ایرانی بود، تسلیم کرد. پادشاه دانمارک از هیات ایرانی پذیرایی گرمی کرد و طی نامه مورخ ۱۶ ژانویه ۱۶۹۲ به شاهسلیمان پاسخ داد که چون هندیها خسارات زیادی به بازرگانان دانمارکی وارد ساختهاند دولتمزبور اقدام به مصادره کشتی ولاندیس کرده و بهتر است شاه ایران غرامت را از امپراتور هند بخواهد. معلوم نیست شاهسلیمان تا چه حد توانسته است نظریه پادشاه دانمارک را به اورنگزیب امپراتور هند بقبولاند و غرامت بازرگانان ایرانی را وصول کند.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰