تازه های نشر در هفته ای که گذشت

به گزارش پایگاه خبری “ججین”، «بر امواج» نوشته مارگارت اتوود با ترجمه نسترین ظهیری رمان ۲۹۵ صفحه ای است که انتشارات ققنوس آن را در ۱۶۵۰ نسخه به قیمت ۲۲۰ هزار ریال منتشر کرده است.
پشت جلد این کتاب آمده است: هر انسانی گذشته ای دارد که هرگز رهایش نمی کند، آینده ای دارد که می خواهد بی توجه به گذشته آن را بسازد و حالی که به تلاش می گذرد، به دست و پا زدن برای پاک کردن ماجراهایی که از سر گذرانده، به درگیری ذهنی برای آینده ای نامعلوم…
قهرمان «بر امواج» زنی است که خلاف معمول عمل می کند، گذشته اش را پس می زند و سالها از آن سراغ نمی گیرد تا آینده اش را با عشق و امید بنا کند؛ عشقی با فرجام جدایی.
زمانی طولانی در این بی خبری مطلق زندگی می کند تا ناگهان به او خبر می رسد، پدرش ناپدید شده، زن تصمیم می گیرد به ساحل دریاچه کودکی هایش بازگردد.

** متافیزیک 
متافیزیک کتابی است ۱۷۳ صفحه ای نوشته «استیون مامفورد» با ترجمه محمد یوسفی که بی درنگ با طرح پرسش های متافیزیکی، سراغ مباحث اساسی این حوزه از معرفت بشری می رود، سوالاتی چون اشیا چه هستند؟ آیا رنگ ها و شکل ها برای خود وجودی مستقل دارند ؟ آیا کل همان مجموع اجزایش است ؟ چگونه است که چیزی علت چیزی دیگر می شود و نه صرفا همجوار آن ؟
مامفورد استاد متافیزیک در دانشگاه دورهام انگلیس در این کتاب می کوشد، با طرح پرسش هایی ساده، زمینه را برای تامل در باب برخی مباحث در سنت متافیزیک تحلیلی فراهم سازد، مباحثی چون جوهر، خاصیت، تغییر، علت، امکان، زمان، هویت شخصی و عدم و آگاهی.
قیمت این کتاب ۱۴۰ هزار ریال و شمارگان آن ۱۶۵۰ نسخه است.

** آن مادران، این دختران
«آن مادران، این دختران» رمانی ۲۳۲ صفحه ای نوشته بلقیس سلیمانی، داستان دانش آموزی است که عاشق ثریا می شود و برایش نامه عاشقانه می فرستد، کاووس نامه را لای کتاب ادبیات گذاشته و به ثریا می دهد، موضوع لو می رود و دوستان ثریا وی را مسخره می کنند و ادامه ماجرا ..
این رمان در ۱۶۵۰ نسخه به قیمت ۱۸۰ هزار ریال وارد بازار شده است.
ققنوس این رمان را منتشر کرده است.

**خواب هایت را در این خانه تعریف نکن محمود
موضوع «خواب هایت را در این خانه تعریف نکن محمود» نوشته عباس سلیمی آنگیل، داستانی است و انتشارات هیلا آن را در ۵۵۰ نسخه به قیمت۹۰ هزار ریال منتشر کرده است.
در بخشی از کتاب آمده است: گفتم، غلط کردم ببخشای، بعد هم برایش توضیح دادم که به حرف این و آن توجهی نکند و بداند که من هیچوقت در نوجوانی کنار بخاری ننشسته ام و موی گربه ها را نکشیده ام و آن زبان بسته ها را در سرمای کردیچال از خانه بیرون نرانده ام و نگفته ام در برف بغلتند تا سوزی که از جانب علم کوه می آید بیازاردشان.
من هیچ وقت به فرشته نگفته ام این چه ناهاری است …