تاریخچه سلسله قاجاریه

سردودمان قاجاریه مربوط به یکی از طایفه‌های ترک اغوز در شمال شرق ایران به نام ایل قاجار بود که بر اثر یورش مغول از آسیای میانه به ایران آمدند. آنان ابتدا در پیرامون ارمنستان ساکن شدند

کد خبر : 13474
تاریخ انتشار : پنجشنبه 4 خرداد 1396 - 11:28
ترتیب نگاره نام آغاز پادشاهی پایان پادشاهی مدت شاهی
۱. Mohammad Khan Qajar.jpg آقامحمدخان ۱۱۶۱ ۱۱۷۶ ۱۵ سال
۲. فتحعلیشاه.jpg فتحعلی شاه ۱۱۷۶ ۱۲۱۳ ۳۶ سال و ۸ ماه
۳. Mohammadshah.jpg محمد شاه ۱۲۱۳ ۱۲۲۷ ۱۴ سال
۴. Nasir ad-Din Nadar.jpg ناصرالدین شاه ۱۲۲۷ ۱۲۷۵ ۴۸ سال
۵. Mozafaredin shah qajar.jpeg مظفرالدین شاه ۱۲۷۵ ۱۲۸۵ ۱۰ سال
۶. محمدعلی شاه.jpg محمدعلی‌شاه ۱۲۸۵ ۱۲۸۸ ۳ سال
۷. AhmadShahQajar2.jpg احمد شاه ۱۲۸۸ ۱۳۰۴ ۱۶ سال

 

 

قاجار (قَجَر)، قاجاریه یا قاجاریان نام دودمانی است که از حدود سال ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ بر ایران به مدت صد و سی سال فرمان راندند. بنیانگذار این سلسله آقامحمدخان است. وی تهران را به عنوان پایتخت انتخاب کرد و آخرین پادشاه قاجار، احمدشاه بود که در سال ۱۳۰۴ برکنار شد و رضاشاه پهلوی جای او را گرفت.[۵]

سردودمان قاجاریه مربوط به یکی از طایفه‌های ترک اغوز به نام ایل قاجار بود که بر اثر یورش مغول از آسیای میانه به ایران آمدند. آنان ابتدا در پیرامونارمنستان ساکن شدند.

اولین انسجام ایران به شکل امروزی در زمان قاجار روی داد و کشور مدرن ایران به صورت رسمی تشکیل شد.[۶] دوران قاجار مصادف بود با دوران استعمار و جهانگشایی امپراطوری‌های مدرن. در این دوران ایران درگیر جنگ‌های متعددی شد و سالها مقابل روس‌ها و انگلیسی‌ها مقاومت کرد. با اینکه ایران در دوران قاجار بر خلاف کشورهای منطقه هرگز مستعمره نشد ولی بخش‌هایی از خاک خود را در این جنگ‌ها به‌ویژه با روسیه از دست داد.[۷]

خاندان قاجار از خاندان‌های بزرگ ایران است. اعضای این خاندان از نوادگان پسری شاهزادگان قاجار هستند. پس از اجباری شدن نام خانوادگی و شناسنامه در دورهٔ رضاشاه، هرکدام از شاخه‌های این خانواده نامی انتخاب کردند که اغلب برگرفته از نام یا لقب شاهزاده‌ای بود که نسب خود را به او می‌رساندند. اکنون بسیاری از نوادگان قاجار در ایران، جمهوری آذربایجان، اروپا و آمریکا زندگی می‌کنند

سردودمان قاجاریه مربوط به یکی از طایفه‌های ترک اغوز در شمال شرق ایران به نام ایل قاجار بود که بر اثر یورش مغول از آسیای میانه به ایران آمدند. آنان ابتدا در پیرامون ارمنستان ساکن شدند که شاه عباس بزرگ یک دسته از آنان را در استرآباد (گرگان امروزی) ساکن کرد و حکومت قاجاریه نیز از قاجارهای استرآباد تشکیل یافته‌است. قبیله قاجار یکی از قبایل قزلباش بود که ارتش صفوی محسوب می‌شد.[۸]پس از حمله مغولبه ایران و میان‌رودان، قاجارها نیز به همراه چند طایفه ترکمان و تاتار دیگر به شام و آناتولی کوچیدند.

هنگامی که تیمور گورکانی به این ناحیه تاخت، قبایل ترک بسیاری از جمله قاجارها و دیگر کوچندگان را به بند کشید و قصد بازگرداندن آن‌ها بهآسیای میانه را داشت؛ ولی آنها به خواهش خواجه علی سیاهپوش – صوفی خانقاه صفوی – آزاد شدند که این موضوع باعث شیعه شدن آنان و ارادتشان به خاندان صفوی شد. پس از آن قاجارها یکی از سازندگان سپاه قزلباش شدند.[۹]

ایل قاجار ابتدا در شمال رود ارس ساکن بود و در آن زمان به دلیل کمک‌های بزرگی که به دربار صفوی می‌نمود، قدرت بیشتری یافت و سپس شاه عباس یکم دسته‌ای از آنان را به غرب استرآباد و دشت گرگان کوچاند تا به عنوان سدی در برابر حملات پیاپی قبایل ترکمن و ازبک عمل کنند. ایل قاجار در استرآباد به دو شاخه تقسیم شدند. شاخهً بالای رود گرگان به یوخاری‌باش (بالادستی) و شاخه پایین رود گرگان به اشاقه‌باش (پایین دستی) معروف شدند. حکومت قاجاریه از ایل اشاقه‌باش تشکیل یافت.

پس از یورش افغانها و فروپاشی حکومت صفویه، شاه تهماسب دوم – پادشاه آواره صفوی – پس از مدتی به مازندران گریخت و فتحعلی‌خان قاجار خدمت وی را پذیرفت. فتحعلی خان قاجار سردار سپاه تهماسب دوم شد و در حقیقت تهماسب بازیچه‌ای در دست فتحعلی خان بود. اما با پیوستن نادر به سپاه تهماسب، فتحعلی خان مقام پیشینش را از دست داد و در مشهد به تحریک نادر کشته شد.

پس از فتحعلی خان، پسر دوازده ساله‌اش محمدحسن خان قاجار جای او را گرفت؛ ولی نادر شاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمدحسن خان که در هنگام قتل پدر ۱۲ سال بیش نداشت یوخاری‌باشها که ساکنین بالادست رود گرگان بودند را به حکم رانی منصوب کرد تا بدین ترتیب با ایجاد شکاف و چندگانگی میان طوایف قاجار، نگران ناآرامی‌های داخلی نگردد و اشاقه‌باش‌ها زیر نظر حکومت ایشان گردند.

پس از مرگ نادر شاه در سال ۱۱۲۶ هجری خورشیدی، طایفه قاجارهای استرآباد به سردمداری محمدحسن خان در پی به‌دست آوردن پادشاهی برآمدند. اما در نهایت از کریم خان زند شکست خوردند و محمدحسن خان به دست یکی از اعضای قبیله یوخاری‌باش کشته شد. فرزندان او از جمله آقامحمد خان وحسینقلی خان جهانسوز به عنوان گروگان در دربار زندیه نگهداری شدند. یک بار حسینقلی خان که از سوی کریم خان زند برای سرکوبی حاکم استرآباد فرستاده شده بود، در سمنان یاغی شد، ولی به دست زکی خان زند کشته شد.

پس از مرگ کریم خان، آقامحمدخان از شیراز فرار کرد و پس از جنگهای فراوان سلسله زندیه را نابود کرد و به پادشاهی رسید. آقامحمدخان موفق گردید دو قبیله اشاقه‌باش و یوخاری‌باش (به معنای ساکن ناحیه بالا رودخانه و ساکن ناحیه پایین رودخانه) را با هم متحد کند و نیروی نظامی خود را استحکام بخشد. همچنین در نبردهایی که با همسایگان انجام می‌دهد، کل گرجستان امروزی را از روسیه پس گرفته و در دوره‌ای تفلیس جزو شهرهای ایران به شمار می‌رود.

در زمان این دودمان حکومتهای استانی در مناطق گوناگون سرزمین ایران با جنگ یا مصالحه از میان رفتند و جای خود را به سامانه‌ای فدرالی با تبعیت از دولت مرکزی دادند و «کشور» ایران به مفهوم مدرن برای اولین بار شکل گرفت. رنگها و ترتیب آنها در پرچم کنونی ایران از زمان این سلسله به یادگار مانده‌است.

هم‌زمان با این سلسله، ایران با دنیای غرب آشنا گردید. اولین کارخانه‌های تولید انبوه، تولید الکتریسیته، چاپخانه، تلگراف، تلفن، چراغ برق، شهرسازی مدرن، راهسازی مدرن، خط آهن، سالن اپرا (که بعداً به سالن تعزیه تغییر کاربری داد)، مدارس فنی به روش مدرن (از جمله دارالفنون که به همت امیرکبیر بنیاد گردید)، و اعزام اولین گروه‌ها از دانشجویان ایرانی به اروپا جهت تحصیل در شاخه‌های پزشکی و مهندسی در زمان این سلسله صورت پذیرفت.

بازسازی ارتش ایران با روش مشق و تجهیز آنها به جنگ‌افزار نوین اروپایی نیز از زمان فتحعلی‌شاه قاجار – در قرارداد نظامی اش با ناپلئون امپراتور فرانسه – آغاز شد.

در زمان این سلسه و بعد از کشمکش بسیار بین شاهان قاجار و آزادی خواهان، جنبش مشروطه در ایران برپا شد و سرانجام ایران دارای مجلس (پارلمان) شد و بخشی از قدرت شاه به مجلس واگذار گردید.

سلسه قاجار با کودتای ۱۲۹۹ رضا خان قدرت را از دست داد. با انحلال سلسله قاجار توسط مجلس شورای ملی در ۹ آبان ۱۳۰۴، رضا خان با نام رضا شاهپهلوی بر تخت شاهی نشست. وی پس از به سلطنت رسیدن بسیاری از وزرا و سفرای دولت قاجاریه را که غالباً از وابستگان خاندان قاجار بودند به استخدام درآورد که این ارتباط حرفه‌ای تا پایان سلطنت محمدرضا پهلوی نیز ادامه یافت.

 

به علت مشکلات روی داده در دوره افشاریه و دوره زندیه سرزمین ایران دارای ناامنی‌های داخلی (مانند ناامنی‌های جاده‌ای) بود و ارتباط با خارج از کشور از جنوب و شمال ایران کاهش یافته بود و زمانی که دولت قاجاریه به وجود آمد ایران از نظر اقتصادی و سیاسی در وضعیت بدی به‌سر می‌برد و اولین انسجام ایران به شکل امروزی مدیون آقا محمدخان قاجار است هرچند که در زمان پادشاهان بعدی قاجاریه بخش‌هایی از ایران جدا شدند ولی خاک اصلی به صورت یک دولت متحد از زمان آقا محمدخان قاجار به بعد شکل گرفت و از نظر مورخان آن دوره وی به عنوان قهرمان ایران شناخته می‌شد و با وجود آغاز جنگ‌های عقیدتی که از زمان وی آغاز شد ولی ایران از نظر جنگ‌های داخلی به ثبات نسبی‌ای رسید.[
دوران قاجار مصادف بود با دوران استعمار و جهانگشایی امپراطوری‌های مدرن. در این دوران ایران درگیر جنگ‌های متعددی شد و سالها مقابل روس‌ها و انگلیسی‌ها مقاومت کرد. با اینکه ایران در دوران قاجار بر خلاف کشورهای منطقه هرگز مستعمره نشد ولی بخش‌هایی از خاک خود را در این جنگ‌ها به‌ویژه با روسیه از دست داد. 

دو جنگ بزرگ بین ایران و روسیه تزاری در زمان پادشاهی فتح‌علی‌شاه قاجار روی داد. این جنگ‌ها با شکست ایران از روسیه پایان یافت و بخش‌هایی از ایران (قفقاز) به قلمرو امپراتوری روسیه پیوست. در این جنگ‌ها ایران و روسیه معاهده گلستان و معاهده ترکمنچای را امضا کردند.

دو جنگ بین ایران و امپراطوری بریتانیا که در صدد گسترش امپراطوری بود در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار روی داد. در این جنگ‌ها ایران و انگلیسمعاهده پاریس را امضا کردند

قحطی‌های بزرگ در ایران

دوره قاجار شاهد دو قحطی بزرگ در تاریخ ایران بود.

قحطی بزرگ ۱۲۵۰–۱۲۴۹ هجری شمسی (۱۲۸۸–۱۲۸۷ هجری قمری) (۱۸۷۰ تا ۱۸۷۱ میلادی) باعث تلفات جانی فراوانی در ایران گردید. برطبق برآوردها حدود یک دهم جمعیت ایران در این سالها از گرسنگی مردند

قحطی بزرگ ۱۲۹۶–۱۲۹۸ هجری شمسی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد در این قحطی دولت انگلیس متهم به نسل‌کشی می‌باشد. از دیدگاه مجد در این قحطی نزدیک به ۴۰٪ (در برخی دیگر از منابع ۲۵ درصد) از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماری‌های ناشی از آن نابود شدند

انقلاب مشروطه

از اوایل پادشاهی ناصرالدین شاه که ارتباط ایران با اروپا بیشتر شد و ایرانیان پی به سقوط تمدن بردند.

با کشته شدن ناصرالدین شاه و بازگشت روشن‌فکران از فرنگ زمینه تحول در ایران آغاز گردید. مردمی که در آغاز برای گرانی شورش کردند تبدیل به مردمی شدند که خواهان پایان یافتن استبداد و تأسیس عدالت خانه گشتند.

انقلاب مردم بالاخره در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ به پیروزی رسید و فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه امضا شد.

محمدعلی شاه مخالف مشروطه در صدد سرکوبی انقلاب برآمد وبا حمله به مجلس آنرا به توپ بست و مشروطه خواهان را کشت. اما مردم بزرگ ایران در تبریز گیلان وبختیاری شورش کردند و پیروز مندانه به تهران آمدند و استبداد را شکست دادند.

محمدعلی شاه از پادشاهی برکنار شد و شیخ فضل‌الله نوری که حامی استبداد بود اعدام شد.

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.