بهتر از آقای خامنهای سراغ ندارم!
آیتالله گلپایگانی درباره رهبری حضرت آیتالله خامنهای گفت: اگر از من هم در مسئله رهبری سؤال میکردند، بهتر از آقای خامنهای سراغ نداشتم.
به گزارش پایگاه خبری ججین ، محمدتقی فرجی راوی خاطرات و تحلیلهایی که در پی میآید، از نزدیکان مرجع فقید جهان تشیع حضرت آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی و رئیس موسسه بزرگ دارالقرآن ایشان بوده است.
وی در این گفت و گو، به مبانی و نیز رویکردهایی سیاسی آن بزرگ در دوران پیش و پس از تاسیس نظام اسلامی اشاراتی خواندنی دارد. امید آنکه تاریخپژوهان و علاقهمندان را مقبول آید.
*جنابعالی از نزدیک با حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی(ره) ارتباط داشتید، از منظر شما اندیشه و عمل سیاسی ایشان بر چه اصول ومبانی استوار بود؟
در ارتباط با سیره سیاسی و فرهنگی حضرت آیت الله العظمی گپایگانی(رضوان الله تعالی علیه)، آنچه حائز اهمیت است، تعادل فکری و عملی ایشان در زمینههای مختلف است.
ایشان در همه زمینهها به مصداق کلام الهی که فرمود: «خیر الامور اوسطها» تلاش میکردند. که نه بر اثر تندروی به اشتباه بیفتند و احیاناً موجب بروز اشکال شوند و نه بر اثر کندروی و عدم توجه و اقبال کافی نسبت به مشارکت در مسائل اجتماعی، از قافله عقب بمانند. آراء و نظراتشان خیلی بلند، منطقی، دقیق و ظریف بود و نسبت به مسائل فرهنگی، نظرات فوقالعاده باز و روشنی داشتند.
معمولاً توصیه میفرمودند که: ما باید از نظر فرهنگی، خود را در مقابل تهاجم فرهنگی دشمن و معارضین فرهنگی واکسینه کنیم. همچنین بر استحکام جبهه فرهنگی اسلامی تاکید داشته و معتقد بودند که: باید سنگرهای دفاعی خود را هر چه بیشتر مستحکم نماییم.
آن بزرگوار پیوسته سفارش جوانان، محافل دانشگاهی و حوزوی را نموده و تأکید داشتند باید از آنان بیشتر مواظب و حراست کنیم. ایشان معتقد بودند فرهنگ دینی و تربیت اسلامی، باید به طور جدیتر برای جوانان تدریس و تبیین شود.
نظر آن بزرگوار این بود که هر چه معارف دینی در میان جوامع اسلامی بیشتر مورد توجه قرار گیرد، به همان میزان خطر دشمن کمتر خواهد بود. عقیده معظمله این بود که انس با قرآن، ارتباط با کلام خدا و آموزشهای صحیح اسلامی و معرفت دینی، در میان مردم موجب غنیتر شدن فرهنگ خودی و ضعف و ناکارایی فرهنگ بیگانه میگردد. «دارالقرآن» به عنوان یک مرکز علمی و فرهنگی ــ که در زمینههای آموزش قرآن و علوم قرآنی، برگزاری کنفرانسهای مربوط به قرآن، نثر و توزیع کتب دینی و ارسال آنها به اقصی نقاط عالم، پرداخت شهریه به حافظین قرآن به منظور تشویق آنان برای حفظ قرآن و تأکید بر معرفی هر چه بیشتر قرآن فعالیت میکرد ــ تحت نظر ایشان اداره میشد. طبق نظر ایشان، ما هر چه برای معرفی قرآن و علوم و معارف قرآنی و آموزشهای دینی تلاش کنیم باز هم کم است.
آیتالله العظمی گلپایگانی، معمولا قرآنهایی را که به ایشان هدیه میشد، ختم و سپس به گنجینه قرآن هدیه میکردند که اکنون به عنوان یادگارهایی از ایشان باقی مانده است. ذوق و توجه علمی و فرهنگی و دینی ایشان، بسیار قابل توجه و حائز اهمیت فراوان بود و انتشار مجلات، نشریات و کتب علمی، آموزشی و فرهنگی، با توجه به نظرات ایشان صورت میگرفت و تا زمان حیاتشان، به طور جدی تعقیب میشد.
اما درباره سیره سیاسی، برخلاف بعضی القائات ــ که توسط افراد و جریانهای سیاسی معلومالحال، به طور پراکنده انجام میشود ــ ایشان حضور و مشارکت قابل توجهی در مسائل سیاسی داشتند و سیاست را با دیانت عجین و مربوط میدانستند و معمولاً توصیه میفرمودند که: زندگی دینی بدون آگاهیهای سیاسی ممکن و عملی نیست و باید نسبت به حوادث و جریاناتی که در اطرافمان میگذرد، اشراف داشته باشیم و آنها را درک کنیم و به مقتضیات زمان و مکان توجه کنیم و در زمینه رویدادها و حوادث سیاسی، صاحبنظر بوده و قادر به تحلیل باشیم.
رفتار و برخوردهای ایشان با مراجعین و با مکاتبات و پیامها، بهوضوح نشان از توجه به مسایل سیاسی به ویژه ضرورت جانبداری از حکومت اسلامی دارد.
مردم همیشه شاهد حضور علمی و عملی آن بزرگواردر صحنههای مختلف انقلاب از بدو شروع نهضت تا پیروزی انقلاب و همچنین پس از پیروزی بودند. البته ایشان خاطرات خوب و به یاد ماندنی از خود در زمینههای مختلف بهجا گذاشتهاند و بدون تردید چهره فعال، پرکار و همیشه هشیار معظمله در تاریخ ایران، بلکه جهان اسلام، ثبت و محفوظ خواهد ماند.به گمان من تحریف واقعیتها و احیاناً تفسیر بهرأی یا تلاشی بعضی جریانات برای تحریف و تغییر چهرههای تاریخی ــ مذهبی، رنگی نخواهد داشت.
هوشیاری مردم و آگاهی به آنچه از امثال ایشان برای ما به یادگار مانده است، قطعاً مانع از این است که کسانی بتوانند مراجع و بزرگان ما بهخصوص مرجع اعلی و بزرگی مثل آیتالله العظمی گلپایگانی را، نسبت به مسائل بیگانه معرفی کنند.
* مبارزات، مواضع و مشارکت ایشان در ارتباط با انقلاب و نظام اسلامی چگونه بود؟
نقش حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی در قبل و بعد از انقلاب اسلامی بسیار روشن است و ما همیشه شاهد نزدیکی و پیوند عمیق ایشان با انقلاب اسلامی بودیم.
از نشانههای بارز مبارزه مستقیم ایشان با دستگاه ستمشاهی، بهحضور نپذیرفتن دولتمردان رژیم بود. یک روز وقتی استاندار وقت تهران برای ملاقات با مراجع به قم سفر میکند و قصد ملاقات با آقای گلپایگانی را داشت، به آقا خبر میدهند: استاندار میخواهد با شما ملاقات کند، میفرمایند: من با استاندار کاری ندارم و نمیخواهم ایشان را ببینم! دوباره پیام میبرند که ایشان برای شما پیام مهم و فوریی دارد، اگر ممکن است اجازه بفرمایید. اگر نه، اجازه بدهید ایشان با آقازاده شما( مرحوم حاجآقا مهدی گلپایگانی) دیدار و گفتگو نماید.آقا میفرمایند: مهدی پسر من است و شما حق ندارید با ایشان هم دیدار کنید. سرانجام اصرار استاندار موجب میشود که وی مطالبش را به یکی از روحانیون بگوید و او به اطلاع آقا برساند.
* از جمله نشانههای دیگر مشارکت حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی در امور انقلاب و نظام اسلامی، شرکت در رفراندوم و انتخابات مختلف و انداختن آراء خود به صندوق رای، در همان ساعات اولیه رایگیری بود. با توجه به آنچه که مطرح شد، بفرمایید ارتباط آیتالله العظمی گلپایگانی(ره) با حضرت امام(ره) و پس از ایشان با رهبر معظم انقلاب چگونه بود؟
آیتالله العظمی گلپایگانی، علاقه وافری به حضرت امام داشتند. در سال۴۲ که امام را دستگیر و تبعید کردند، شاه تصمیم گرفت ضمن دعوت مراجع به تهران، جو متشنج ناشی از دستگیری امام را، در سایه به اصلاح هماهنگی با آقایان دیگر از بین ببرد. فرستادگان شاه ــ که عمدتاً از سردمداران ساواک و مزدوران سازمان امنیت دستگاه بودند ــ یکی پس از دیگری برای دعوت از مراجع، به قم اعزام شدند. آیتالله العظمی گلپایگانی، وقتی برای دعوت به منزل ایشان مراجعه میکنند و اصرار میورزند که جلسه بسیار مهمی است و همه مراجع هستند و شما هم به تهران تشریف بیاورید، ایشان میفرمایند: من میآیم تهران، اما به یک شرط، اگر شرط من را انجام میدهید، من حرفی ندارم در غیر این صورت نمیآیم! سؤال میکنند: شرط شما چیست؟میفرمایند: من به شرطی میآیم تهران که شما آقای خمینی را آزاد کنید! آنها به شدت مخالفت میکنند و میگویند: این شرط اصلاً عملی نیست. ایشان هم میفرمایند: من هم اصلاً به تهران نمیآیم، چون آمدن من به تهران به این معنا است که وقتی یزید سر امام حسین(ع) را برید، امام سجاد(ع) برود و تشکر کند و به یزید بگوید که خیلی ممنون که سر بابام را بریدی! این نشان از ارتباط نزدیک و توجه آیتالله العظمی گلپایگانی به امام دارد. آن هم در آن شرایط سخت و خفقان همه کسانی که کمترین آشنایی با مسایل سیاسی و حساسیتهای رژیم گذشته داشتند، به خوبی درک میکنند که این جمله و این گونه موضعگیری، چه پیام روشن و موثری میتواند باشد.
همچنین در سال۱۳۵۶( یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی) هیئتی مرکب از آقایان: مهندس بازرگان، دکترسحابی، مهندس صباغیان و شاید دکتر حاج سید جوادی و افراد دیگری که از دوستان و همفکران جبههملی و نهضتآزادی بودند، خدمت آقای گلپایگانی میرسند و مدارک و اسناد مفصلی را همراه با اعداد و ارقام هزینهها و مصارف سران رژیم گذشته در آنجا مطرح نموده و ارائه میدهند. هدف آنان در این جلسه ترغیب آقا برای اتخاذ مواضعی مغایر با نظر رهبری امام در نهضت بود. میگویند: شما در پیامها و بیان مواضعتان از این اسناد، اخبار و نقطهنظراتی که ما خدمت شما عرض میکنیم، استفاده کنید. آقای گلپایگانی در پاسخ به صحبتهای مهندس بازرگان و همراهانشان میفرمایند: « من با انقلاب و رهبری همراهم و در مسائل سیاسی، هر چه آقای خمینی بگویند و یا بنویسند، من آن را تأیید میکنم. شما اگر در زمینه مسائل نهضت و حکومت اسلامی مطلبی دارید، باید به آقای خمینی بگویید. حتی اگر تأیید مرا بخواهید، باید اول به ایشان بگویید و اگر ایشان تأیید کنند، من هم تأیید میکنم!». تعبیر آقا از این سخن، این بود که من در فقه مجتهدم و در کارهای حوزوی، حضور مستمر و فعال دارم و در این زمینهها هر استفتایی باشد، جواب میدهم، استدلال هم دارم و جوابگو هستم، اما در مسائل سیاسی، ما از رهبر انقلاب حمایت میکنیم و شما باید به ایشان مراجعه کنید. آگاهان سیاسی وقت این دقت نظر و توجه آیتالله العظمی گلپایگانی را، سخت تحسین کردند.
چه این برخورد زیرکانه با آن هئیت و شخص بازرگان ــ که در سیاسی کاری ید طولایی داشت ــ باعث شد آنان بدون کوچکترین نتیجهای، از خدمت آقای گلپایگانی مرخص شوند. به طوری که وقتی از منزل آقا خارج میشوند،مهندس بازرگان بلافاصله میگوید: این جلسه نتیجهای نداشت، باید به فلان شخص( نام یکی دیگر از مراجع وقت را میبرد)، مراجعه کنیم.
حضرت امام نیز نسبت به آیت الله العظمی گلپایگانی همین عنایات و توجه را داشتند. در مسائل حوزه معمولا وقتی علماء و بزرگان حوزه مراجعه میکردند، امام میفرمودند: شما به آقای گلپایگانی مراجعه کنید و حتما نظرات ایشان را تامین کنید. در قضیه امامت جمعه شهر گلپایگان نیز امام فرمودند: کسی را آقای گلپایگانی تعیین نمایند. آقای گلپایگانی میفرمایند: این از اختیارات ولیفقیه است و رهبر خودش انتخاب کند. نهایتاً ایشان پیشنهاد میکنند و امام حکم میدهند.
نسبت به ارتباط آیتالله العظمی گلپایگانی با مقام معظم رهبری باید عرض کنم که ایشان به حضرت آیتالله خامنهای خیلی علاقهمند بودند و بنده با توجه به تعابیری که میشنیدم، احساس میکردم که ایشان علاقه قلبی و صمیمیت خاصی نسبت به رهبر انقلاب دارند.
در مسائل نظام و حکومت اسلامی، معمولاً میخواستند که نظر رهبری لحاظ شود و مرجعیت اعلی با آن همه مقام و مرتبت، هرگز مانع از این نبود که در حکومت اسلامی حرف آخر را رهبر بزند.
خاطرم هست در یک جلسه خصوصی، که تنی چند از نزدیکان خدمت آقا بودند، نظر ایشان را نسبت به رهبر انقلاب سؤال میکنند. آیتالله العظمی گلپایگانی میفرمایند: اگر از من هم در مسئله رهبری سؤال میکردند، بهتر از آقای خامنهای سراغ نداشتم. این نشان از نظر و توجه آقا نسبت به مقام رهبری دارد. متقابلاً باید از توجه مقام معظم رهبری به مراجع و بزرگان دین، به ویژه مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی سخن گفت. همه مردم شاهد شرکت مقام معظم رهبری در مسایل مربوط به کسالت، رحلت و مراسم تشییع ایشان بودند. همچنین پیام فوقالعاده پر نغز و نورانی مقام معظم رهبری، بهترین معرف و روشنترین شاخصه نظر ایشان در ارتباط با آقای گلپایگانی بود. تعابیر، القاب، صمیمیت و صفایی که در پیام بود، بسیار جالب و قابل توجه بود.
آیتالله العظمی گلپایگانی تا پایان عمر، توجه و عنایت بسیاری نسبت به نظام اسلامی، امام و رهبر انقلاب داشتند. چنان که در آخرین سخنان و نوشتههایشان نیز، به صراحت بر حفظ نظام اسلامی و ضرورت دفاع و جانبداری از انقلاب تأکید نموده و هر گونه دشمنی و مخالفت با انقلاب اسلامی را نوعی عمل ضدانقلابی و مغایر با وظیفه دینی میدانستند.
*همکاری آیتالله العظمی گلپایگانی با دولت جمهوری اسلامی، بهویژه در جریان حوادث طبیعی و جنگ تحمیلی چگونه بود؟
نظر بلند همراه با حجم زیاد مراجعات و نیازها، مجموعاً عوامل دخالت حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی را در مسائل مربوطه و حوادث جاری فراهم میکرد.
بهویژه فتاوا و نظرات ایشان پیرامون جنگ تحمیلی و اجازه پرداخت ثلث سهم مبارک امام(ع) برای کمک به جبهههای جنگ و کمکهای معنوی و مالی در جریانهای دیگر، چه در داخل و یا خارج از کشور از قبیل کمک به نهضتهای اسلامی مردم کشمیر، افغانستان، فلسطین، جمهوریهای آذربایجان، بوسنی و هرزگوین، آوارگان عراقی و شیعیان جنوب آن کشور، همچنین شرکت قابل توجه در مسائل داخلی مانند کمک به محرومین و آسیبدیدگان از حوادث غیر مترقبه، سیل و زلزله از جمله مواردی است که طبق دستور و نظر آقای گلپایگانی انجام میشد.
در جریان زلزله استانهای گیلان و زنجان، طبق دستور ایشان در مناطق زلزلهزده، مراکز درمانی شامل دهها باب بیمارستان، درمانگاه و خانهبهداشت ساخته و تحویل شد.در دیداری که با رئیسجمهور وقت برای هماهنگی و ارائه گزارش داشتیم، مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی گفتند: کار، زحمت و هزینههایی که در جریان زلزله، آقا تقبل فرمودند، مهم است ولی نقش مشارکت معنوی و روحانی ایشان به عنوان مقام مرجعیت با دولت خیلی مهمتر و حائز اهمیت بیشتر است و این برای ما خیلی معنا دارد.
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
برچسب ها :آیتالله گلپایگانی ، ایت الله خامنه ای ، ججین ، رهبر
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰