بازی / کاپ هد (Cuphead)

کاپ هد – Cuphead

سازنده: استودیو ام دی اچ آر – Studio MDHR

سکو: مایکروسافت ویندوز، ایکس باکس

سال: ۲۰۱۷

کد خبر : 54520
تاریخ انتشار : پنجشنبه 14 دی 1396 - 8:39

نقد بازی کاپ هد (Cuphead)

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، کاپ هد آن چیزی نیست که در نگاه اول به نظر می آید. وقتی که در نمایشگاه ای ۳ سال ۲۰۱۴ برای اولین بار معرفی شد، من آن را بازی با ساختار و چارچوبی جالب، همراه با سبک هنری زیبایی از سال های ۱۹۳۰ دیدم؛ چیزی شبیه به ریمن: لجندز که شخصیت کارتونی فلیکس گربه و مجموعه پویانمایی های مری ملودیز در آن استفاده شده باشد.  حتی وقتی که گزارشاتی منتشر شد مبنی بر این که یک بازی تیراندازی شوتم آپ است، انتظار چیزی را نداشتم که اکنون از بازی می بینم. وقتی شروع به بازی کردم واقعا غافل گیر شدم و کاملا متفاوت از چیزی بود که در ذهن داشتم. این روزها شاید فراموش کرده باشیم ولی این شخصیت های کارتونی کلاسیک می توانند شخصیت هایی تاریک، خشن و حتی در نوع  خود بسیار هیجان انگیز باشند، که کاپ هد هم این ویژگی ها را با خود دارد.

می بینیم که اولین بازی استودیو MDHR شباهت های اندکی با ریموند: لجند یا حتی بازی شوتم آپ و مدرنی همچونمترفال یا بروفورس دارد، ولی اشتراکات بیشتری با بازی های تیراندازی همچون نی او ساخته شرکت تیم نینجا دارد. از آن دسته بازی هایی است که نیاز به صبر، مهارت و دقت بالایی دارد. در ادامه این که اصل بازی مربوط به مبارزات با غول ها است، همراه با قهرمان بازی که به رویارویی با موجودات اسفنجی و دشمنان مختلف می پردازد تا اینکه یکی از طرفین مغلوب دیگری شوند.

بازی، داستان عجیب و شومی دارد. دو شخصیت قهرمان بازی، کاپ هد و برادرش ماگ هد، در قمار با شیطان مغلوب می شوند و تنها راه برای بیرون آمدن از این بدهی به شیطان، سفر به اطراف اینکل ایسلند و انجام خواسته های شیطان است. کاپ هد و برادرش ماگ هد ( در صورتی که دو نفره بازی کنید) در سه جهان مختلف پرسه می زنند، از شخصیت هایی راهنمایی و گاهی هدیه می گیرند، و سپس اهداف شیطان را پیدا می کنند و در مبارزات، باید آن ها را شکست دهند.

کاپ هد چندین مرحله ی شوتم آپ هم دارد که عملکرد و وظیفه ویژه ای دارند. مبارزه با غول ها مشکل است، اگر مجموعه های مختلفی از افسون و اسلحه جمع کنید، شانس بیشتری برای مقابله با آن ها خواهید داشت. برای رسیدن به این امکانات می بایست سکه های طلا بدست بیاورید. برخی از سکه ها را در نقشه دنیاهای بازی می توانید پیدا کنید و برخی هم می توانید از ناظران سخاوتمند بگیرید، اما اغلب این ها را می توانید در طول دویدن ها و حین مراحل بازی در جاهایی پیدا کنید که اغلب دم دست هم نیستند.

این ها تمرکز و هدف اصلی طراحان بازی نبوده است. این بخش ها نسبتا کوتاه اند که چیز خوبی است، اما نکته قابل توجه دیگر از بازی خشن بودن و سطح دشواری آن است. در نمایش های اولیه این بازی تنها بخشی از صحنه های مبارزات غول ها را دیده بودیم. در این مبارزات بخش های جذابی همچون تغییرات ناگهانی جاذبه را می بینیم، البته این بخش در راه رفتن ها، طرح و مکانیک های بازی کمی خام به نظر می آید. من شخصا بخش های شوتم آپ بازی را بیشتر ترجیح می دهم، بخش هایی که می دود و دشمنان را از بین می برد. اینجا چیز تازه و خاصی دیده نمی شود، جز تصاویری مهیج و زیبا، البته حرکات به خوبی پرداخت شده اند و چشم گیر هستند.

در این مبارزات با غول ها است که کاپ هد به اوج و فرود خود می رسد. این بخش ها به شدت اعتیاد آور و خیره کننده هستند. سازندگان در تعیین میزان سختی بازی کمی سادیست گونه عمل کرده اند، از چند طرف همزمان به شما حمله می شود، حملات چند جانبه و مشکل هستند، هر زمینی در بازی، حمله و تهدید خودش را دارد. هر لحظه با حملات جدید، الگو های جدید و غیر منتظره ای برای کشته شدن روبه رو می شوید.

بازیکنان حرفه ای، ممکن است پس از چند بار تکرار مرحله بتوانند از برخی از این مبارزات عبور کنند. برای بیشترمان، بازی می تواند دنباله ای از مرگ پس از مرگ باشد که آزار دهنده است. باید روش های مختلفی را یاد بگیریم، با تهدیدات  و الگو ها آشنا شویم، سپس روی استراتژی مناسبی برای رد کردن این بخش ها کار کنیم. با هر بارتلاش، کمی بیشتر پیش می رویم، به پیروزی نزدیک می شویم که می بینیم ظرف چند ثانیه با خطراتی که تا کنون ندیده ایم سلاخی می شویم.

یاد گرفتن و تمرین الگوها همیشه هم کارساز نیستند، چون گاهی اتفاقات و هیولاهایی بدون ترتیب خاصی ظاهر می شوند، برخی از غول ها هم واکنش هایی در برابر عملکردهای بازیکن نشان می دهند که بررسی و مقابله با آن ها نیاز به زمان دارد. تلاش می کردم برخی غول ها را خسته کنم و گاهی خوش شانسی می آوردم اما تنها راه مطمئن برای پیروزی این است که ترفندهای غول ها را یاد بگیرید و سعی کنید بهتر بازی کنید.

حس من نسبت به کاپ هد تا حدی ترکیبی از عشق و نفرت است. اوایل فکر کردم که به شکلی مسخره و تعمدی بازی را مشکل ساخته اند، با این حال عاشق سبک بازی شدم، اما ارزش این همه عذاب را نداشت. پس از ساعت ها بازی کردن هنوز متعجب بودم آیا می توانم دوباره این مرحله را تکرار کنم و به مبارزه با غول بپردازم. هیچ کس صبر و انرژی رسیدن به مراحل پایانی این بازی را ندارد اما هنوز چیزی در آن هست که بازیکن را به ادامه بازی ترغیب می کند. این احساس که آره راهش همین است این بار دیگر می توانم موفق شوم. البته شاید دفعه بعدی دیگر بازی را رها کنید و به تکرار آن مرحله به امید شکست غول نپردازید.

راه هایی هست که می توان کمی روند بازی را ساده تر کرد. کلید های پیش فرض چندان جالب نیستند و با تغییر آن می توان تا حدی بازی را روان تر کرد، برای نمونه شلیک و پرش را به کلید های پشت دسته، سمت چپ و راست تغییر دهید. راه دیگر، جمع کردن سکه ها و استفاده از سلاح  و توانایی های جدید است، که گاهی سلاحی قوی که در سه زاویه شلیک می کند یا سرعت گرفتن، می تواند شما را موقتا شکست ناپذیر کند و کمک کند به بخش حساس بازی برسید.

نیازی به گفتن ندارد که تصاویر و گرافیک بازی خیره کننده است. بازی،  مبارزه با غول های حیرت آوری شبیه به پویانمایی های ۱۹۳۰ ساخته است. واقعا تصاویر، صدا و موسیقی بازی باورنکردنی هستند. کاپ هد برای برخی بازکنان زیادی خشن است. این سطح از خشونت را فقط می توانید در بازی هایی همچون نی وا یا دارک سولز ببینید. برای شکست غول های بازی، مهارت و تمرین جدی لازم است، اما کاپ هد شما را دوباره به بازی کردن و تلاش برای رد کردن مراحل می کشاند تا اینکه بالاخره بتوانید از پس آن ها برآیید.

 

 



 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

سه × دو =