اندوه؛ چرایی و راه درمان آن
اگر انسان چیز با ارزشی را از دست بدهد یا فاقد چیز با ارزشی باشد، حالت حزن در او پدیدار میشود. بنابراین، شخص به موقعیت خود و آن چیز با ارزش در زمان کنونی توجه مییابد و نسبت به نداشتن آن دچار اندوه و حزن میشود
به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، اندوه حالتی در درون آدمی است که از آثار و نشانههای جسمی و روانی آن در چهره و رفتار آدمی میتوان به اموری چون گرفتگی چهره، تنگدلی، بیتابی، بیمیلی به کار، گوشهگیری، گوشه نشینی، کماشتهایی، خستگی، بیاحساسی، آشفتگی در خواب، خستگی، افسردگی، غفلت، عدم تمرکز، تشویش و اضطراب ذهنی، اشک، گریه ، تغییرات در وزن، تحولات در رفتار و فکر و مانند آن اشاره کرد.
حزن یا اندوه، نوعی هیجان عاطفی و احساسی نسبت به از دست دادن یک چیز با ارزش در زندگی است. این حالت تاثیرات بسیاری در زندگی آدمی بجا میگذارد و موجب تشویش شدید ذهنی و فروپاشی درونی شخص میشود. با وجودی که غم و اندوه معمولاً به مرور زمان کاهش مییابد، امّا ممکن است به تجربهای دردناک و طولانی تبدیل گردد و باعث درماندگی شدید روانی و هیجانی در شخص شود.
تفاوت حزن و غم در این است که غم حالتی موقت است و آثار و تبعات کمتری دارد، اما حزن و اندوه از پایداری و ثبات بیشتری برخوردار بوده و تاثیرات آن بر جسم و روان باقی میماند و بیشتر موجب رفتارهای شدید عاطفی و هیجانی میشود و شخص، تعادل خود را از دست میدهد و دچار نوعی فقدان تعادل و اعتدال در شخصیت و رفتار میشود.
نویسنده در مطلب حاضر با بهرهگیری از آموزههای قرآنی ضمن تبیین علل و عوامل ایجادی اندوه، راههای درمان و نیز مصونیت از آن را بیان کرده است.
چرایی و علل ایجاد اندوه
خداوند در آیاتی چند به چرایی و علل و عوامل ایجادی حزن و اندوه اشاره کرده است. مهمترین علت در بیان چرایی حزن و اندوه از دست دادن و یا فقدان چیز با ارزش مادی و معنوی است. وقتی انسان هر چیز با ارزشی را از دست میدهد یا نمیتواند در اختیار داشته باشد، گرفتار حزن و اندوه میشود؛ بنابراین بر خلاف تصور برخی که حزن و اندوه را تنها در از دست دادن چیز با ارزش میدانند، باید گفت که گاه انسان به سبب آنکه چیز با ارزشی را فاقد است، اندوهگین میشود؛ زیرا شخص خود را لایق و سزاوار چیز با ارزش مادی و معنوی میداند که در اختیار او نیست و همین او را دچار اندوه میکند.
از آیات قرآن به دست میآید که اگر انسان چیز با ارزشی را از دست بدهد یا فاقد چیز با ارزشی باشد، حالت حزن در او پدیدار میشود. بنابراین، شخص به موقعیت خود و آن چیز با ارزش در زمان کنونی توجه مییابد و نسبت به نداشتن آن دچار اندوه و حزن میشود؛ اما اگر این موقعیتسنجی نسبت به آینده باشد و شخص نسبت به فقدان آن در آینده توجه یابد، حالت دیگر در شخص پدیدار میشود که از آن به خوف و ترس یاد میشود. به این معنا که حزن حالتی است که شخص با نسبت سنجی خود با آن در موقعیت کنونی دچار آن میشود و خوف حالتی است که شخص با نسبت سنجی آن با خود در آینده و تصور از دست دادن یا فقدان آن دچار آن حالت میشود.
پس حالت حزن، تصور حالت خود نسبت به وضعیت کنونی و خوف تصور حالت احتمالی در وضعیت آینده است؛ چرا که گاه انسان با تصور احتمال از دست دادن یا فقدان چیزی در آینده، دچار حالتی میشود که علائم و نشانهها و آثاری چون حزن دارد. بنابراین باید توجه داشت که نشانهها و آثاری که برای حزن گفته شده است گاه برای شخص در حالت خوف نیز ایجاد میشود. از این رو، نمیتوان به سادگی با نگاهی به نشانهها و آثار، حکم به وجود حزن در شخص کرد، بلکه محتمل است که ریشه این آثار و نشانهها، مربوط به حالت خوف باشد.
به سخن دیگر، هر چند که علل و عوامل و نشانهها و آثار حزن و خوف میتواند یکسان باشد، ولی تفاوتهایی را میتوان میان حزن و خوف یافت؛ چرا که حالت حزن به سبب تحقق و واقعیت عینی آن، شدیدتر از حالت خوف است، مگر اینکه قوه تخیل و تصور شخص بیش از حد طبیعی باشد و تصورات خیالی را شخص، عینی بپندارد؛ چنانکه این حالت در بیماران اسکیزوفرنی و مالیخولیایی وجود دارد.
شکی نیست که دو حالت حزن و خوف، ارتباط تنگاتنگی با ذهن و روان آدمی دارد؛ زیرا فقدان چیز با ارزش در حال یا آینده میتواند این حالتهای دوگانه را ایجاد کند که تصور ذهنی خاصی در شخص پدید آید. پس از تصور ذهنی و روانی است که احساسات شخص بر انگیخته میشود و عاطفه تحت تاثیر آن قرار گرفته و واکنشهای هیجانی بروز میدهد.
حالت خوف را میتوان همان حزن و اندوه انتظاری دانست؛ زیرا حزن انتظاری، اندوهی است که به دلیل احتمال و پیشبینی فقدان و ضایعه قبل از ضایعه شروع میشود. این حزن انتظاری و خوف، مثل آغاز مراحل قانونی طلاق یا هنگامی که عزیزی به بیماری سخت درمان یا بیدرمانی مبتلا شود و در مراحل پایانی زندگی باشد، پدید میآید که در تعابیر قرآنی از آن به خوف یاد شده است؛ چرا که حالتی است که اکنون در شخص پدید میآید ولی مرتبط به فقدان و ضایعهای است که در آینده تحقق خارجی خواهد یافت و یا محتمل است که به وقوع بپیوندد.
گاهی شخص با یادآوری امری گرفتار حزن میشود. این حزن نسبت به آینده نیست، بلکه به گذشته دوری است که زمانی از آن گذشته است. به این معنا که تصور فقدان و ضایعهای در گذشته و سالگرد آن، شخص را گرفتار حزن و اندوه میکند. در روانشناسی از این حزن به حزن سالگردی تعبیر میشود. اندوه و واکنشهای سالگردی، واکنشهای غم و اندوهی است که بر اثر یادآوری بعدی مثل سالگرد ضایعه یا بعضی فقدانهای خاص در آدمی ایجاد میشود و آثار آن در وضعیت کنونی شخص پیدا است.
اما علل و عوامل ایجادی حزن و اندوه را میتوان به دو دسته عوامل مادی و معنوی تقسیم کرد. به این معنا که گاه فقدان یک امر معنوی مانند ایمان موجب حزن و اندوه میشود؛ (عبس، آیه ۴۰ و ۴۲؛ به قرینه مقابله با آیات ۳۸ و ۳۹ که در آنها از صورتهاى شاد و خندان مومنان سخن گفته شده، و در این آیات از صورتهای اندوهگین کافران سخن گفته است؛ چرا که «غبره» و «قتره» کنایه از حُزن است.) و گاه زوال نعمت (حدید، آیه ۲۳) و یک ضرر مالی و مادی و جانی، این حالت را در شخص ایجاد میکند.(قلم، آیات ۱۸و۱۹و۲۰و۲۶و۳۱؛ آلعمران، آیات۱۳۹و۱۴۰و۱۵۳)
د باعث اندوه شود. سقط جنین یا به دنیا آوردن فرزند مرده و در برخی از مردم فرزند دختر (نحل، آیه ۵۸؛ زخرف، ایات ۱۶ و ۱۷)، هر چند معمولاً به عنوان از دست دادن یک چیز مهم تلقی نمیشوند، امّا میتوانند باعث اندوه در والدین گردند. تغییرات عمده در سبک زندگی، مانند طلاق، از دست دادن خانه، از دست دادن کار، یا از دست دادن توانایی ادامه فعالیت حرفهای نیز میتواند باعث اندوه شود.
انسانهایی هستند که نسبت به دیگری حسادت میورزند و هرگاه چیز با ارزشی را در دست دیگران ببینند حتی اگر خود نیز بدان چیز دسترسی داشته و آن را دارا باشند، حسادت میورزند و همین حسادت موجب میشود تا گرفتار اندوه گردند.(آل عمران، آیه ۱۲۰)
حزن مثبت و منفی
حزن و اندوه همیشه یک امر منفی نیست و نمیبایست همواره حزن را به عنوان یک بیماری روانی و یا هیجان نادرست تلقی کرد؛ چرا که حزن یک واکنش طبیعی و سالم در برابر یک ضایعه است.
فایده این حزن و اندوه غیر از تخلیه درونی و سنجش و بازسازی موقعیت شخص نسبت به آن چیز یا کس، بازسازی رفتاری نیز میباشد؛ زیرا گاه در ایجاد فقدان، خود شخص مقصر است و آگاهی نسبت به رفتار و بازتاب و واکنشهای آن، میتواند شخص را نسبت به رفتارهای خود متنبه سازد و تغییر رفتار مشهودی را موجب شود.
گاه انسان نسبت به انجام وظیفه، خود را مسئول میداند و همین حس مسئولیتپذیری موجب میشود تا شخص هرگاه احساس کند به وظیفه خود عمل نکرده است یا به درستی از عهده آن بر نیامده است، دچار حزن و تنگدلی شود. این حالت حتی در پیامبر(ص) گزارش شده است. خداوند در آیه ۱۲ سوره هود میفرماید که پیامبر(ص) به سبب اندیشه ترک ابلاغ برخی از آیات و آموزههای قرآنی به مردم، دچار دلتنگی شده است. این بدان معناست که گاه واکنشهایی چون حزن و دلتنگی به سبب احساس وظیفه و مسئولیت است.
هم چنین خداوند گزارش میکند که مومنان پس از تخلف از فرمانهای پیامبر(ص) و شکست در جنگ احد، دچار حزن شدید شدند که چرا به مسئولیت و وظیفه خود چنانکه بایسته و شایسته است عمل نکرده بودند.(آل عمران، آیه ۱۵۳)
بنابراین نمیتوان تمامی انواع حزن و اندوه را منفی ارزیابی کرد؛ چرا که از مقتضیات دنیاست که انسان نسبت به وظایف و تکالیف خود واکنشهای مختلف را بروز دهد و برخی از حالات و واکنشها در دنیا امری طبیعی است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. به سخن دیگر، این حالات امری طبیعی در دنیاست و نمیبایست همواره آن را بیماری و یا ناخوش دانست، بلکه همان چیزی که در شخصی ناخوشی و بیماری است در شخصی دیگر خوشی است؛ زیرا واکنش طبیعی را نشان میدهد و از سلامت روح و روان و ذهن او خبر میدهد. مثلا کسی که نسبت به آثار مسئولیتناپذیری خود،واکنش نشان میدهد و از اینکه درس نخوانده و قبول نشده و یا از سخن والدین تخلف کرده و تبعات منفی آنگریبانگیر وی شده است، اندوهگین است، این خود نشانهای از سلامت روح و روان و ذهن شخص دارد.
نشانهها و آثار حزن و اندوه
اندوه، معمولاً به آسانی قابل تشخیص است و نشانههای آن، هم جسمی و هم روانی– هیجانی است. افراد سوگوار در فراق فرزند(طه، آیات ۳۹ و ۴۰؛ یوسف، آیات ۸۴ و ۸۶) و فقدان فرزند و از دست دادن عزیزان خود(آلعمران، آیات ۱۳۹و۱۴۰و۱۵۳) بهطور طبیعی، واکنشهای احساسی و هیجانی و عاطفی بروز میدهند و آن را میتوان در آه کشیدن، اشک ریختن، هقهقگریه کردن و ناله و شیون کردن مشاهده کرد.(توبه، آیه ۹۲) شوک، ناباوری و انکار، بویژه بلافاصله پس از خبردار شدن از ضایعه، بسیار شایع است. این افراد خیلی زود خسته میشوند یا حس میکنند که انگار همیشه خسته بودهاند.
اختلال در اشتها و خواب نیز معمولاً در این افراد پدید میآید و فشار روحی و روانی، جسم ایشان را به تحلیل میبرد و فرسایش را در جسم آنها میتوان به روشنی مشاهده کرد. (یوسف، آیات ۸۴ تا ۸۶؛ مزمل، ایه ۱۷)
خداوند در آیه ۸۴ سوره یوسف روشن میکند که فشار اندوه جانکاه میتواند تاثیرات بسیار منفی در جسم شخص به جا گذارد و حزن شدید و گریههای برخاسته از آن فرد را نابینا سازد. اگر شخص درمان نشود اندوه جانکاه میتواند موجب مرگ شخص نیز شود و او را از پا در آورد. (یوسف، ایات ۸۵ و ۸۶؛ کهف، ایه ۶؛ شعراء، ایه ۲)
اگر افراد خود را در ایجاد ضایعه و فقدان چیز با ارزشی سهیم بدانند یا احساس تقصیر و قصور کنند، ممکن است احساس خشم نسبت به خود یا گناه کنند.
(آلعمران، آیه ۱۵۳؛ هود، آیه ۱۲) در حقیقت گاه احساس سنگین انجام وظیفه و تکالیف بهویژه در برابر خداوند یا مسئولان عالی رتبه چون رهبری موجب میشود که انسان دچار دلتنگی و اندوه شود.(هود،آیه ۱۲)
در برخی از افراد حزن و اندوه شدید نمایان میشود؛ هر چه احساسات و عواطف شخص قویتر یا احساس مسئولیت وی بیشتر یا ارزش چیزی که از دست رفته مهمتر باشد، واکنشها نیز شدیدتر خواهد بود و میتواند حتی شخص را دچار اختلال شخصیتی و رفتاری کند. اندوه شدید و مزمن میتواند به افسردگی حاد بینجامد و در برخی از افراد همراه با خصوصیات اختلال استرس پسآسیبی (PTSD) مانند کابوسهای شبانه باشد.
باید توجه داشت که عدم مدیریت هیجان حزن و اندوه میتواند اختلالات شدید شخصیتی و رفتاری را موجب شود و شخص را از ادامه زندگی باز داشته و موجبات افسردگی منجر به خودکشی را فراهم آورد. گاه دیده میشود که واکنش اندوه ممکن است ماهها یا حتی سالها در یک فرد باقی بماند. نشانههای شدید درماندگی هیجانی معمولاً بین ۶ تا ۱۲ ماه دوام دارد و بعداً به شکل خفیفتر برای یک سال تا سه سال ادامه مییابد.
چنانکه گفته شد، میزان وابستگی، میزان ارزش چیز، سطح هوشیاری، میزان و درجه احساسات و عواطف اشخاص و مانند آن تاثیر مستقیم در واکنشهای شخص نسبت به ضایعات دارد و حزن و اندوه او را درجهبندی و سطح بندی میکند. از این رو واکنشهای شخص نسبت به ضایعات متفاوت است. همچنین تفاوت سن و سال نیز در واکنشها موثر است.
اغلب افرادی که دچارغم و اندوه پس از ضایعه میشوند نیازی به کمک تخصصی و حرفهای ندارند. امّا اگر به چنین کمکی نیاز باشد، یک پزشک یا متخصص سلامت روان میتواند به ارزیابی سلامت ذهنی بپردازد. با وجودی که غم و اندوه ممکن است در بعضی موارد به افسردگی حاد بینجامد امّا نباید با اختلال جدّی خلق و خو، اشتباه گرفته شود.
جلوگیری از غمخواری و یا انکار ضایعه برای مدتی طولانی، کار سالم و درستی نیست. جلوگیری از غمخواری میتواند به مشکلات جدّی جسمی یا هیجانی بعدی در زندگی منجر شود.
نشانههای هیجانی و روانی اندوه شامل مجموعهای از رفتارهای ظاهری و باطنی، جسمی و روانی زیر است: ناراحتی، کسالت، غصه، افسوس و حس ناراحتی ذهنی شوک، ناباوری و بهت؛ از این رو، نخستین واکنش به از دست دادن یک چیز مهم و یک ضایعه بزرگ و با ارزش، غالباً انکار روی دادن آن ضایعه است. فرد ممکن است قادر نباشد که واقعیت را بپذیرد یا از پذیرش آن سر باز زند. هنگامی که واقعیت برای فرد محرز گردد، ممکن است بهتزده شود و نتواند درک کند که چگونه یا چرا این اتفاق افتاده است.
حزن و اندوه میتواند تاثیر منفی بر سلامت جسمانی نیز بگذارد. ممکن است شرایط جسمی فعلی را بدتر کند و یا شرایط جدیدی به وجود آورد. نشانههای جسمانی اندوه به قرار زیرند: وسواس فکری، اضطراب، خستگی، فقدان احساس لذت، بیعلاقگی به کار، فقدان لذت از فعالیتهای روزمره، احساس دلتنگی، احساس خالی بودن یا فرورفتگی در قفسه سینه و شکم، کنارهگیری از دوستان، اختلال در تغذیه و کماشتهایی و کمخوابی، سوء مصرف مواد، احساس درد و سرگیجه، سردرد یا معده درد، اختلال در تمرکز ذهنی و رفتاری و در کودکان بازیهای خشن و پرخاشگرانه، خشم و تحریکپذیری، افت تحصیلی یا سر باز زدن از حضور در مدرسه، سوال کردن درباره ضایعه یا ادای آن را درآوردن، ابداع بازیهایی درباره مرگ، بازگشت به رفتارهای پیشین کودکی مانند شب ادراری، صحبتهای کودکانه، مکیدن شست از جمله نشانههای حزن و اندوه در شخص است.
قرآن گزارش میکند که افراد در هنگام بروز ناملایمات سنگین، نه تنها نمیتوانند با آن کنار بیایند، بلکه برای رهایی از فشار سنگین خواستار مرگ میشوند و آرزوی آن را میکنند.(مریم، آیات ۱۶و۲۳و۲۴) زیرا شخص نمیتواند با ضایعه سنگین و بحران پیش آمده کنار بیاید و مرگ را تنها راه چاره و درمان میداند. هر چه علاقه شخص به امری، سنگینتر باشد و احساس تعلق بیشتری داشته باشد، واکنشها نیز به همان میزان افزایش مییابد. خداوند در این آیات نشان میدهد که مسئله عفت و حیا برای حضرت مریم(س) چنان مهم بود که احساس فقدان از دست دادن عفت و آبرو در جامعه را نمیتوانست تحمل کند و آرزوی مرگ میکرد. این هیجانات شدید و قوی احساسی، در مومنان به معاد و حساب و کتاب الهی این گونه بروز میکند، اما در کسانی که سستایمان و یا کافر باشند، به شکل خودکشی ظهور میکند و شخص از شدت فشار و تنگدلی، جان خود را میگیرد تا از اندوه برهد.
هیجانات ناشی از ضایعات و حزن و اندوه میتواند موجب افشای رازهای شخص و یا دیگران باشد؛ زیرا اختلال ناشی از فشار سنگین، مدیریت عقلانی را کاهش میدهد و احساسات و عواطف، با حاکمیت بر فکر و ذهن و رفتار آدمی او را به افشاگری رازها میکشاند. از این رو خداوند در آیات ۷ و ۱۰ سوره قصص، اختلال ناشی از هیجان ضایعات و حزن و اندوه شدید را زمینهساز افشاگری رازها میداند و نسبت به این حالت هشدار میدهد؛ چرا که اگر این افراد مدیریت بیرونی نشوند میتواند آسیبهای جدی زیانباری به خود و دیگری و حتی جامعه وارد سازند.
درمان و مصونیت
چنانکه گفته شد، حزن و خوف یک حالت طبیعی در انسان است؛ چرا که واکنش طبیعی نسبت به ضایعه موجود یا محتمل است. حزن و خوف با تفاوتی اندک در حال و آینده، عوامل مشترک و خاستگاه واحدی دارند، با این تفاوت که حزن تصور از وضعیت موجود و کنونی یا گذشته است و خوف تصوری از وضعیت آینده میباشد.
از آنجا که نمیتوان از واکنشهای طبیعی در دنیا فارغ شد سخن گفتن درباره مصونیت از حزن و اندوه شاید ناروا و نادرست باشد؛ بلکه اگر مصونیتی هست تنها در آخرت برای مومنان است. به این معنا که مومنان در آخرت از هر گونه حزن و خوف در امنیت میباشند و مصونیت مییابند، ولی در دنیا همگان با واکنشهای طبیعی در پی تحقق ضایعه یا تصور آن مواجه هستند.
اما در خصوص راه درمان و یا به تعبیر اصطلاحی همان رفع حزن نه دفع آن، میتوان به این مهم توجه داد که حزن و خوف امری مرتبط با ذهن و روان و تصورات آدمی است. پس میبایست در راهکارهای درمانی به این حوزه توجه کرد. خداوند در آیات قرآنی به اموری توجه میدهد که ذهنیت و نگرش و تصورات فرد را بازسازی و اصلاح میکند. از جمله اینکه میفرماید که انسان میبایست بپذیرد که همه امور در هستی تحت ربوبیت و پروردگاری خداوند رخ میدهد و تقدیر در امور را باید پذیرفت.(حدید، آیات ۲۲ و ۲۳)
در همین رابطه سخن گفتن از شنوایی(یونس، آیه ۶۵)، دانایی(همان)، عزت و توانایی(همان)، سنتها و قوانین خداوند(آل عمران،آیات ۱۳۷ تا ۱۴۰ و نیز ۱۷۶) و امدادهای غیبی و الهی (فصلت، آیات ۳۰ و ۳۱؛ توبه، آیه ۴۰) به عنوان علاج رفع حزن و اندوه و درمان آن معنا مییابد؛زیرا انسان با این نگرش تصور دیگری از خود و چیزهایی که دوست دارد خواهد داشت و اینکه مالک خودش و آن چیزها خداوند است و هر زمانی که مصلحت و حکمت بداند از شخص میگیرد. حکمت آن میتواند بازگشت شخص به مسیر درست و استغفار باشد، (فاطر، آیه ۳۴) و مصلحت آن نیز تسبیح(حجر، آیات ۹۷ و ۹۸) یا دعاگویی و نیایش به درگاه الهی باشد.(انبیاء، آیه ۷۶؛ صافات،آیات ۷۵ و ۷۶)
خداوند در آیات بسیاری به مسئله حزن و خوف پرداخته است. از این رو واکاوی و تبیین و تفسیر همه آنچه در آیات قرآن دراین حوزه روانشناسی وارد شده نمیتواند در یک مطلب کوتاه آورده شود و به همین مقدار در اینجا بسنده میشود.
حبیب قربانی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰