انحراف در هدف ازدواج!

به گزارش پایگاه خبری “ججین”  ، چندی پیش مصاحبه ای پخش شد که در آن از مردم سوال شده بود اگر پسری به خواستگاری دختر شما بیاید که از نظر اخلاق، خانواده و اعتقادات کاملا مناسب است، ماهی دو میلیون تومان درآمد و توان رهن یک آپارتمان کوچک در مرکز شهر را دارد، آیا با ازدواج او با دختر خود موافقت می کنید؟ بیشتر مصاحبه شوندگان به این سوال جواب منفی دادند و بیان کردند که این سطح از درآمد برای ازدواج کافی نیست. برخی از درآمد بالای پنج میلیون تومان در ماه صحبت کردند و برخی دیگر از مالکیت خانه مسکونی. با این حال و چگونه وقتی بنابر اعلام رسمی مرکز آمار، درآمد بیش از ۵۲ درصد از خانوارهای ایرانی زیر دو میلیون تومان است، خانواده ها انتظار درآمد بسیار بالاتر از این را از یک جوان در ابتدای راه دارند؟ جالب تر این که بیشتر پرسش شونده ها در پاسخ به سوال بعدی که خود شما هنگام ازدواج چه چیزی داشتید، پاسخ دادند: هیچی! حال به بررسی این موضوع می پردازیم که چرا افرادی که خود هنگام ازدواج چیزی نداشتند، امروز برای ازدواج دخترانشان انتظار خانه و حقوق بالای سه تا پنج میلیون تومان در ماه را از خواستگاران دارند.

   فرزندانی که نباید هیچ سختی ببینند   
اولین عامل مشکل زا، سبک اشتباه فرزندپروری در بعضی خانواده های ایرانی است. تقریبا بیشتر بچه های متولد دهه ۶۰ به بعد و حتی کودکان همین امروز، این جمله را که وظیفه شما فقط درس خواندن است، بارها از والدین خود شنیده اند. والدین سعی کرده اند تقریبا همه شرایط را برای فرزندان خود مهیا کنند تا آنان صرفا درس بخوانند. این نازپروردگی بیش از حد باعث شده است بسیاری از جوانان امروز ما تحمل سختی و مشکلات را در زندگی خود نداشته باشند. در نتیجه والدین برای سختی نکشیدن فرزند خود، دنبال همسری برای او هستند که از همان روز اول سطح زندگی همسان یا حتی بهتر از خانه پدری را فراهم کند.

خانواده های یک بام و دو هوای ایرانی!
جالب این که خانواده ها از معیارهای متفاوتی برای ازدواج دختران و پسران خود تبعیت می کنند. احتمالا اگر از همان افراد حاضر در این ویدئو درباره ازدواج پسران آن ها سوال می شد، انتظار داشتند کاری بودن و سلامت روان و جسم آن ها تنها ملاک خانواده دختر باشد. در واقع یک بام و دو هوا در خانواده های ایرانی رایج است و شرط ها و انتظاراتی از خواستگارهای دختر خود دارند که مشابه آن را برای پسر خود نمی پسندند.

مشکلات والدین نباید تجربه شود
عامل دیگری که در دیدگاه والدین موثر است، رضایت نداشتن آن ها از زندگی مشترک خود است. در نتیجه می خواهند فرزندان آن ها مشکلاتی مانند آن ها را تجربه نکنند چون بیشتر آن ها مشکلات مالی شدیدی را تجربه کرده اند و سختی دیده اند یا به هر علت دیگری که از ازدواج خود رضایت ندارند، سعی می کنند همان عامل درباره فرزندان آن ها تکرار نشود. غافل از این که با این حفاظت بیش از اندازه، دوباره باعث ایجاد چرخه نداشتن رضایت از ازدواج خواهند شد زیرا ازدواج را از ماهیت اصلی آن یعنی ایجاد آرامش برای زن و مرد، عرصه ای برای دوست داشتن و دوست داشته شدن، پذیرش مطلق دریافت کردن و با تمام نقاط ضعف و قوت پذیرفته شدن، شراکت عاطفی، روحی، روانی، جسمی و… تهی کرده و آن را به معامله و خرید و فروش تقلیل داده اند.

آسیب های اقتصادی توقع درآمد زیاد از خواستگار
بسیار واضح است که این نوع نگاه و سخت گیری های والدین  که در این ویدئو دیده شد، چقدر باعث کاهش نرخ ازدواج و به تبع آن آسیب های اجتماعی فراوان می شود. حتی همین نگاه باعث رکود در اقتصاد ایران نیز شده است زیرا جوانان به جای کارآفرینی که زمان بر است، قاعدتا به مشاغل دلالی و واسطه گری که امکان کسب درآمد بالا در زمان کوتاه را فراهم می کنند، روی آورده اند. هنگامی که فردی کارآفرین، تحصیل کرده، کاری و خلاق صرفا به دلیل نداشتن خانه و درآمد بسیار بالاتر از سطح متوسط جامعه امکان ازدواج را ندارد، چگونه می توان جامعه ای سالم، پویا، شکوفا و از نظر اقتصادی رو به رشد داشت؟

مهارت هایی که والدین و جوانان باید بیاموزند
در انتها باید به نیاز ضروری آموزش مهارت های زندگی، سواد مالی، سواد عاطفی، مدیریت زندگی مشترک و … برای جوانان و از سویی آموزش هایی برای والدین درباره نحوه فرزندپروری و تربیت فرزند برای تکرار نشدن اشتباهات فعلی اشاره شود تا دوباره نسل آینده مانند نسل امروزی در پایه ترین مهارت ها دچار مشکل نباشند. واقعا جای افسوس دارد که بعضی والدین به جای سخت گیری برای اخلاق، اعتقادات، سلامت روان افراد و متعهد بودن خواستگاران، به سخت گیری درباره دارایی ها و درآمد ها می پردازند و بس!