اسرار قتل خواننده لس‌آنجلسی در تهران

مهرداد نیویورک، خواننده ثروتمند لس‌آنجلسی که آرزو داشت ۲۰فرزند داشته باشد تا اموال ۴هزار میلیارد تومانی‌اش به آنها برسد برای رسیدن به آرزویش راهی ایران شد، اما در تهران قربانی نقشه هولناکی شد که سرایدارش با همدستی یک سردفتردار کشیده بود

کد خبر : 1822751
تاریخ انتشار : شنبه 26 آبان 1403 - 7:42

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین” به نقل از همشهری، اواخر سال گذشته ۳زن جوان قدم در دادسرای سرپرستی تهران گذاشتند و از یک خواننده لس‌آنجلسی شکایت کردند. یکی از آنها به قاضی سعید احمدبیگی، سرپرست وقت دادسرا گفت: چند وقت قبل یک خواننده لس‌آنجلسی معروف به مهرداد نیویورک از آمریکا به ایران آمد و برای اجاره رحم با ما قرارداد بست. او و همسرش می‌خواستند فرزندانشان را از طریق رحم اجاره‌ای به دنیا بیاورند و ما هم به‌خاطر پول قبول کردیم ، اما حالا که چیزی تا به دنیا آمدن بچه‌ها نمانده، از مهرداد خبری نیست و ما نمی‌دانیم با بچه‌هایش چه کنیم.

شروع تحقیقات
با شکایت این سه زن، تحقیقات زیرنظر قاضی احمدبیگی آغاز شد. همزمان با این اتفاق، مردی به اداره پلیس رفت و خبر از ناپدید شدن خواننده لس‌آنجلسی داد. او گفت: مهرداد نیویورک دایی من است. او  مدتی قبل برای رسیدگی به املاکش به ایران آمد. در این مدت با دختری به نام سارا ازدواج کرد، اما حالا به طرز اسرارآمیزی ناپدید شده است.
ماموران برای یافتن ردی از خواننده لس‌آنجلسی سراغ همسرش سارا رفتند. او گفت: مهرداد املاک و مغازه‌های زیادی در ایران دارد. من، مستأجر یکی از مغازه‌هایش بودم و وقتی به ایران آمد به من پیشنهاد ازدواج داد. او می‌گفت که دوست دارد فرزندان زیادی داشته باشد. می‌خواست اموال زیادی که داشت به فرزندانش ارث برسد و برای همین تصمیم گرفت از طریق رحم اجاره‌ای چند فرزند به دنیا بیاورد. ۲نفر از زنانی که رحم‌شان را اجاره دادند، دوقلوهای ما را باردار بودند و زن سوم هم یک فرزند پسر باردار بود. مهرداد می‌خواست ۲۰فرزند داشته باشد تا اینکه آخرین بار که برای سرکشی به ویلاهایش به شمال کشور رفت، ناپدید شد.

جنایت هولناک
بررسی‌های تیم جنایی نشان می‌داد، مهرداد از کشور خارج نشده است. از سوی دیگر معلوم شد که به‌تازگی مقدار زیادی از اموال و املاک او به نام سردفتری در غرب تهران منتقل شده است. مأموران سراغ سردفتر رفتند، اما او مدعی شد که در دوبی با پرداخت دلار به مهرداد، املاک وی را به‌صورت قانونی خریداری کرده است. او حتی دستخطی از مهرداد و مبایعه‌نامه‌ها را نشان داد که کارشناسان خط تأیید کردند متعلق به مهرداد است، اما در ادامه بررسی‌ها مشخص شد که سردفتردار جوان با سرایدار خانه ویلایی مهرداد در یوسف‌آباد تهران تماس‌های مشکوکی داشته و مقداری پول به‌حساب یکدیگر واریز کرده‌اند. ارتباط این دو نفر، مشکوک بود و هردو بازداشت شدند. آنها وقتی با مدارک و شواهد پلیسی مواجه شدند به قتل خواننده لس‌آنجلسی اعتراف کردند و گفتند که چون اموال و املاک مهرداد ارزشی بیش از ۴هزار میلیارد تومان داشت، وسوسه شدند که برای تصاحب این اموال او را به قتل برسانند. متهمان اقرار کردند که برای اجرای نقشه‌شان ۲قاتل اجیر کردند که یکی از آنها مدیر تبلیغات خواننده لس‌آنجلسی بود. با اعترافات متهمان قاتلان اجیر شده نیز دستگیر شدند و اعتراف کردند که پس از قتل خواننده لس‌آنجلسی، جسد او را مثله کرده و در بیابان‌های اطراف دماوند آتش زدند. با کشف بخشی از جسد خواننده ثروتمند، متهمان در حال حاضر در بازداشت به‌سرمی‌برند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.

یکی از قاتلان اجیره شده مدعی است که در نقش مأمور سراغ خواننده لس‌آنجلسی رفته و او را ربوده تا به قتل برساند. گفت‌‌وگو با او را بخوانید.

مقتول را می‌شناختی؟
نه. اصلا خبر نداشتم که خواننده است. من سردفتردار را می‌شناختم. او سراغم آمد و خواست به همراه مردی به نام شاهرخ، مهرداد را ربوده و به دفترخانه‌اش در غرب تهران ببریم. من به‌خاطر پول خوبی که پیشنهاد کرده بود، قبول کردم.
 یعنی خبر نداشتی که برای آدمکشی اجیر شده‌ای؟
نه. قرار بود ما آدم‌ربایی کنیم؛ نه جنایت. سرایدار خانه مقتول می‌گفت که دختری به نام النا دارد که مقتول به او قول ازدواج داده بود، اما ناگهان زیر قولش زده و به النا گفته بود که تو به اندازه کافی زیبا نیستی. ظاهرا مقتول می‌خواسته با دختری زیبا ازدواج کند و ۲۰فرزند داشته باشد. سرایدار هم وقتی متوجه شده که مهرداد با دختری به نام سارا ازدواج کرده و قرار است اموال مهرداد از دست خانواده آنها خارج شود، با همدستی سردفتردار تصمیم گرفته بودند مهرداد را گروگان بگیرند و بخشی از اموالش را تصاحب کنند.
 پس چه اتفاقی رخ داد که نقشه گروگانگیری تبدیل به جنایت شد؟
النا، دختر سرایدار از رفت‌وآمدهای مهرداد خبر داشت. او به ما گفت که او در شمال است. من هم همراه جوانی به نام شاهرخ به ویلای مهرداد در شمال رفتم. من به‌عنوان مأمور وارد شدم و با تزریق آمپول بیهوشی، او را بیهوش کردم. سپس با کمک شاهرخ، مهرداد را ربودیم و به تهران انتقالش دادیم. او را به دفترخانه بردیم. تقریبا ۱۰روز در آنجا گروگان بود. در این مدت او را شکنجه و مجبورش کردیم که اسناد خانه‌اش را به نام سردفتردار منتقل کند. از او اقرارنامه و دستخط گرفتیم و او هم از ترس جانش تسلیم شد، اما بعد ترسیدیم که اگر آزادش کنیم، ما را لو بدهد؛ به همین دلیل او را خفه کردیم و جسد مثله شده‌اش را در اطراف دماوند آتش زدیم تا شناسایی نشود.

 


ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.