از اروپا تا قم در جستجوی بهشت/ دیدار پدر و پسر بعد از ۳۰ سال تازه شد+عکس

می‌گویند پدری بعد از ۳۰ سال قرار است پسرش را در آغوش بگیرد سراغ پسر می‌روی، سنگ مزاری همچون دیگر شهدا دارد، درست است او اینجا غریب نیست اما سنگ مزارش نشان از دلتنگی دارد و سالهاست چشم انتظار مادر و پدری است که او را در آغوش بگیرند.

کد خبر : 26645
تاریخ انتشار : جمعه 27 مرداد 1396 - 7:00

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین” به نقل از خبرگزاری فارس، قم فردا نوشت: می گویند پدری بعد از ۳۰ سال قرار است پسرش را در آغوش بگیرد سراغ پسر می روی، سنگ مزاری همچون دیگر شهدا دارد اما گویی نشانی از دلتنگی دارد، درست است او اینجا غریب نیست اما سنگ مزارش نشان از دلتنگی دارد و سالهاست چشم انتظار مادر و پدری است که او را در آغوش بگیرند.

لحظه ها دیر می گذرند گویی “کمال” هم با قامتی ایستاده انتظار پدر را می کشد، پدر واژه مقدسی که مرز نمی شناسد ایرانی ، فرانسوی و تونسی ندارد ، قلبت از جا کنده می شود، این بار قصه دیدار فرق می کند پدر از راه دور از کشوری غریب، جایی که شهادت  معنایی ندارد به دیدار پسر شهیدش می آید.

دختر شهیدی که خودش را از تهران به قم رسانده بود و در گلزار شهدا با دسته گلی زودتر از همه چشم انتظار پدر شهید کورسل بود می گوید وقتی شنیده ام قرار است پدری شهید از کشور غریب برای دیدار فرزند ش به قم بیاید به عنوان یک ایرانی دلم اجازه نمی داد در این مراسم نباشم دلم می خواست به اندازه خود و به پدر شهید بگویم که پسرت اینجا غریب نبوده و ما امروز به شما خوش آمد می گوییم.

پایگاه خبر ججین

لحظه ها می گذرد می دانی اینجا پدران و مادران شهدا را تجلیل می کنند اما پدر شهید کورسل به خاطر پسر شهیدش جریمه هم شده و از کارش اخراج شده هنوز پدر نیامده غربتش را حس می کنی گویی از پسر شهیدش هم غریب تر است.

چند ساعتی نیست که پدر شهید کورسل وارد ایران شده همان ابتدا که به زیارت حضرت معصومه (س) رفت دلش هوای امام  رضا(ع) کرده می گوید مرا به زیارت امام رضا(ع)  هم ببرید، اینجاست که می فهمی چه کسی ویزای دیدار پدر و پسر را بعد از ۳۰سال امضا کرده است.

لحظه جدایی تمام شده پدر به گلزار شهدا می رسد نگاه غریبی دارد ، فلش های دوربین ها یکی یکی صدا می کنند و لحظه ها را ثبت می کنند اما این دوربین ها یارای ثبت شوق دیدار پدر با پسر را ندارند، و تو با گوش های زمینی ات صدای بال ملائک را نمی شنوی اما می دانی اینجا هستند، گام های پدر آرام است اما چشمان سرخش نشان از اشک های فراق پسر را دارد و هر لحظه که به دیدار پسر نزدیکتر شده سرخی چشمانش نیز بیشتر شده .

گویی هنوز پدر باور ندارد فراق ۳۰ساله تمام شده نگاهش مات و مبهوت است، دنبال پسرش می گردد ابتدا سراغ مزار شهید زین الدین رفته تا فرمانده دلها را ببیند، فرمانده دلها هم خوب می داند چگونه قلب پدر شهید را آرام کند، از اینجا به بعد گام های پدر سریعتر می شود اطراف را نگاه می کند  که به کدام طرف هدایت می شود، او اینجا دنبال “کمال” است.

پایگاه خبر ججین

ثانیه ای نمی گذرد فراق به پایان می رسد و کمال بعد از ۳۰سال در آغوش پدر آرام می گیرد، اینجا دیگر همه کارها دست شهید است، وقتی پدر خم می شود تا مزار پسرش را بوسه بزند دست شهید را بر شانه پدر می توان دید، بوسه های پی در پی پدر بر سنگ مزار شهید  به همه اطمینان میدهد آری “کمال” هم اینجاست، نمی دانم شاید روزها و سالها اینجا در انتظار بوده،  شاید روزها و سالها من و تو مهمانش بوده ایم اما اینبار قصه فرق می کند پدر آمده برای دیدار چقدر تماشایی است  دیدار یعقوب و یوسف که شنیده بودیم اما ندیده بودیم.

پایگاه خبر ججین

عده ای نمی دانند اینجا چه خبر است می پرسند مگر شهید اروپایی داریم؟ باورشان نمی شود اروپایی ها هم شهید می شوند همانطور که هنوز عده ای باورشان نمی شود اسلام مرزی ندارد و بعد از “کمال ها ” که ترک دیار کردند تا  خونشان به خون حسین علی پیوند بخورد  نوبت “محسن ها” است تا حلقومشان زیر تیغ شمرهای زمانه برود اما صلابت نگاهشان برای همیشه در تاریخ بماند.

پایگاه خبر ججین

اینجاست سلفی گرفتن با اروپایی ها افتخار است همان هایی که جانشان را برای خاک سرزمین تو دادند، کمالی که به دست منافقین در عملیات مرصاد مظلومانه شهید شد، دشمنان قسم خورده اسلام هنوز هم عاشقان فرانسوی را در ایران و عاشقان ایرانی را در سوریه شهید می کنند.

امروز پدر شهید کورسل همه آنهایی را که با زبان و قلم شان به مدافعان حرم ناجوانمردانه  حمله می کنند شرمنده می کند آنجایی که سر مزار پسرش می گوید افتخار می کنم که پسرم برای دفاع از نظام جمهوری اسلامی ایران شهیده شده است.

پدر شهید هنوزهم برگه اخراج از شغلش را به خاطر شهادت پسری که سالها بعد از طریق اینترنت متوجه شهادتش می شود دارد و با افتخار به خبرنگاران نشان می دهد .

پایگاه خبر ججین

حامد جادری مجاهد عراقی  و همرزم شهید کورسل که برای دفاع از ایران در برابر حکومت بعث عراق در لشکر بدر از مرز اسلام دفاع می کرد می گوید روزهای آخر جنگ بود در کرمانشاه بودیم، شبی که منافقین به اسلام آباد غرب حمله کردند عملیات مرصاد انجام شد و کمال هم در این عملیات بود روز ۵مرداد عملیات شروع شد چند روزی که در منطقه بودم کمال را می دیدم جوان آرامی بود و می گفتند از فرانسه برای جهاد آمده است، کل گردان ما در آن عملیات یا شهید شدند یا زخمی، کمال کورسل هم جز شهدا بود.

شاید بعد از امروز دیگر کسی نپرسد فرانسوی در ایران چه می کند و ایرانی در سوریه چه می کند…

 

 


 

telegram.me/jajinnews

 

 

 

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

10 + 9 =