ارتش از فرار شاه تا پیروزی انقلاب

کتاب خاطرات ارتشبد عباس قره باغی اینچنین آمده است خروج شاه از کشور و مصاحبه‌های بختیار در مورد عدم بازگشت ایشان به کشور، شدیدترین ضربه‌هایی بود که بر پیکر ارتش بیمار آن روز وارد آمد.

کد خبر : 60818
تاریخ انتشار : دوشنبه 16 بهمن 1396 - 6:26

 

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، اعتقاد پرسنل نیروهای مسلح در اثر حوادث انقلاب روز به روز بیشتر به طرف روحانیون و مخالفین جلب می‌شد. دستورات نخست وزیر در شورای امنیت ملی درباره اینکه مامورین فرمانداری نظامی در خیابانها، گل‌هایی را که مخالفین بعد از مسافرت اعلیحضرت خواهند داد، بپذیرند و در مقابل حرکات آنها عکس‌العملی از خود نشان ندهند، سبب گردید که پرسنل نیروهای مسلح شاهنشاهی نیز در خیابانها در شادی‌های مخالفین شرکت نمایند.

به طوری که روزنامه‌ها علاوه بر انتشار عکس و خبر شرکت پرسنل ارتش در شادی‌های مخالفین در شهرها عکس‌های روبوسی نظامیان با معممین را نیز چاپ کرده، نوشتند: «مردم با سربازان روبوسی کردند و گل بر سرشان ریختند»
خروج اعلیحضرت از کشور و مصاحبه‌های بختیار در مورد عدم بازگشت ایشان به کشور، شدیدترین ضربه‌هایی بود که بر پیکر ارتش بیمار آن روز وارد آمد و سبب شد روحیه ضعیف نیروهای مسلح که مدت ۵۰ سال عادت داشتند تمام اوامر و دستورات را به فرمان ملوکانه اجرا نمایند، ضعیف تر گردد.

 

 

 

 

 

خبرگزاری فارس: ارتش از فرار شاه تا پیروزی انقلاب

 

 

 

در نتیجه در ارتش شاهنشاهی که مدتی بود بی‌انضباطی و فرار از سربازخانه‌ها رایج بود و به علت نبودن مواد سوختی و سایر عوامل ناشی از بحران عمومی کشور برنامه‌های آموزشی نیز تعطیل گردیده بود، یک نوع حالت بلاتکلیفی و انتظار برای وقوع حوادث به وجود آید.
موقعی که فرودگاه مهرآباد برای جلوگیری از آمدن آقای خمینی به ایران بسته شد و روحانیون در مسجد دانشگاه متحصن شدند، اخبار روزنامه‌ها حاکی بود که هنرفران نیروهای سه گانه در پایگاههای خود در تهران، اصفهان، کرمانشاه، دزفول، شاهرخی(همدان) ، بندر بوشهر و بندر پهلوی اقدام به تظاهرات و اعتصاب غذا نموده‌اند و از این رویداد بهره‌برداری تبلیغاتی شدیدی به نفع مخالفین می‌کردند.

اگرچه روابط عمومی ستاد بزرگ بنا به تقاضای فرماندهان نیرو و اعتماد به اظهارات آنان خبر اعتصاب پرسنل نیروها را در مطبوعات تکذیب نمود ولی گزارش‌های اداره دوم اعتصاب غذا و شرکت در تظاهرات یگان‌ها را تایید می‌نمود. حتی در تهران، بوشهر، شیراز و اصفهان، برخی از افسران، همافران، درجه داران و سربازان با خانواده‌هایشان به راه‍پیمایی پرداختند.
چون گزارش‌های اداره دوم و نیروها ضد و نقیض بود دستور دادم از ستاد بزرگ دو هیات یکی به ریاست سپهبد فیروزمند معاون ستاد برای رسیدگی به وضع پایگاه‌های یکم ترابری و شکاری در تهران، و دیگری به سرپرستی سپهبد رحیمی لاریجانی رئیس اداره یکم ستاد برای رسیدگی به وضع پایگاه‌های نیروی هوایی در اصفهان، شیراز و بندر بوشهر اعزام گردند.

هیات‌های اعزامی پس از رسیدگی دستور بازداشت محرکین و مسببین را در پایگاه‌ها صادر کردند. بلافاصله مخالفین شایعه تیرباران ۱۶۵ نفر از همافران را عنوان نموده و شروع به تظاهرات و تبلیغات شدید علیه دولت و ارتش نمودند. نخست وزیر از ستاد خواست که ارتش مراتب را تکذیب نماید.
مخبرین مطبوعات نیز مرتباً به ستاد مراجعه و سئوالاتی در این مورد می‌نمودند. من برای روشن شدن اذهان عمومی ضمن توضیحات لازم در پاسخ به سئوالات مخبرین اظهار داشتم: «…در مورد تظاهرات متاسفانه بر اثر تبلیغات سوء مقامات غیر مسئول عده‌ای تحت تاثیر قرار گرفتند و در تظاهرات شرکت کردند. همچنین تعدادی از همافران غیبت نموده و مرتکب سایر تخلفات شده‌اند که همه آنان به موجب قانون دادرسی و کیفر ارتش و بر اساس مواد مربوط به تخلف پرسنل نیروهای مسلح تحت تعقیب قرار گرفته و مجازات خواهند شد.

این نکته را هم یادآوری می‌کنم که به علت وضع بحرانی کشور مدتی است که در ارتش وضع فوق‌العاده و آمادگی اعلام شده است که در این شرایط، تخلفات غیبت و فرار، مجازات شدیدتری دارد.

به همین جهت با افراد متخلف ذکر شده برابر قانون رفتار خواهد شد. ولی اینکه تعداد ۱۶۵ نفر از همافران تیرباران شده‌اند، دروغ است و بکلی تکذیب می‌شود. زیرا هنوز متخلفین تحت پیگرد کامل قرار نگرفته و مراحل مختلف رسیدگی و دادرسی را نگذرانده‌اند تا کسی محکوم به تیرباران شده ‌باشد.»

آقای بختیار هم در مجلس سنا گفت: «در باره همافران خبر می‌دهند که ۱۶۰ همافر اعدام شده‌اند و بقیه هم اعدام خواهند شد. من به خدا قسم می‌خورم که هنوز یک نفر هم محاکمه نشده است.
بعد از هنرفران نیروها، کارکنان و کارگران مسلسل سازی و صنایع نظامی در روز ۹ بهمن ۱۳۵۷ از میدان ژاله به طرف دانشگاه راهپیمایی کردند که عده‌ای از مخالفین هم به آنها ملحق گردیدند.

وقتی از مسئولین مربوطه بازخواست شد اظهار کردند که با توجه به اوضاع و احوال کشور، به هیچ وجه قادر به جلوگیری از آنها نمی‌باشند. پس از بازداشت محرکین همافران ارتباط آنان با مخالفین علنی‌تر شد و نمایندگان همافران علاوه بر مراجعه به آقای طالقانی، با خانواده‌هایشان در کانون وکلا و دانشگاه تهران متحصن شدند.
وقتی که موضوع تحریکات همافران به وسیله مخالفان و همچنین سایر مشکلات فرماندهان نیرو را به منظور اتخاذ یک تصمیم اساسی با نخست‌وزیر در میان می‌گذاشتم اظهار می‌کرد: «اهمیت ندارد، با توجه به فشار و زورگویی‌های گذشته این عکس‌العمل ها از طرف مخالفین طبیعی است، باید صبر داشته باشید.» و اضافه نمود: «مشغول مذاکره هستم و به زودی تمام این مسائل حل خواهد شد.» در صورتی که نه تنها اثری از حل شدن مسائل و مشکلات وجود نداشت بلکه روز به روز وضعیت بدتر و پیچیده تر می‌گردید و نفوذ مخالفین در یگان‌های ارتش بیشتر و نزدیکی پرسنل با مخالفین و روحانیون زیادتر می‌شد.

به طوری که حتی در روز ۱۰ بهمن ۱۳۵۷ جامعه روحانیون مشهد در باره حمایت از درجه داران و افسران لشکر ۷۷ اعلامیه‌ای به این شرح در روزنامه‌ها منتشر نمودند: «پیشرفت حیرت انگیز جنبش ایران خوشبختانه تا آنجا موفقیت آمیز است که هر روز ما شاهد پیوستن هزاران نفر از سربازان و افسران و درجه داران از نیروهای زمینی گرفته تا دریایی بخصوص کادر نیروی هوایی در اصفهان، شیراز و بندر بوشهر، دزفول، مشهد، همدان، تهران و بندر پهلوی پیوستگی خود را به جنبش اسلامی ایران به رهبری حضرت آیت الله خمینی آشکار کرده با اعتصاب غذا و یا تظاهرات آرام موضع خود را روشن کردند… ما حمایت خود را از درجه داران و افسرانی که به ملت پیوسته اند بخصوص اعتصابیون لشکر ۷۷ خراسان اعلام می‌کنیم.»

منبع:خاطرات ارتشبد عباس قره باغی، نشر نی، ۱۳۶۵، ص ۲۷۰ تا ۲۷

 

 

 

 



 

 

برچسب ها : ، ، ، ، ، ،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.