نقد رمان جنایت و مکافات
جنایت و مکافات – Crime and Punishment
نویسنده: فیودور داستایوسکی – Fyodor Dostoyevsky
سال: ۱۸۶۷
به گزارش پایگاه خبری “ججین“ به نقل از نقد روز ، راسکولنیکف در سر دارد که پیرزن نزول خوار ۶۰ سالهای را بکشد. انگیزهی او برای قتل پیرزن با این تفکر و احساس قوت می گیرد که این اتفاق از قبل تعیین شده و او با قدرتی بیرونی ناگزیر به کشتن این پیرزن است. این حس شدیداً وجودش را فرا گرفته است. میخواهد این فکر را از سرش بیرون کند اما نمی تواند. این فکر آزارش میدهد و او ناچار برای کشیدن نقشه قتل پیرزن تا ریزترین جزئیات کار پیش می رود. او حتی میداند که از خانه اش تا خانه پیرزن چند قدم است (دقیقا هفتصد و سی قدم). حتی نقشه فراری هم برای فرارش پس از اقدام به قتل طراحی می کند. نیمی از وجودش مطمئن است که هیچگاه قادر به ارتکاب قتل نیست و نیم دیگر اطمینان خاطر دارد که می تواند.
تنش
قتل دو نفر
در این هنگامه از رمان، نیمهی قاتل راسکولنیکف بر نیم دیگرش چیره شده و او را به این عمل وا می دارد. ناگهان او خود را در حال پیش بردن نقشه اش می یابد. میبیند که با تبری در حال کشتن پیرزن و دزدیدن اموالش است، به خونش آغشته می شود و حسی از هراس و آرامش در او به صورتی متناوب تغییر می کنند و جای همدیگر را می گیرند. او فراموش کرده که در را قفل کند، لیزاوتا خواهر پیرزن بر سر صحنه قتل حاضر میشود و راسکولنیکف او را هم به قتل می رساند.
پیچیدگی
هیچکس و خود راسکولنیکف هم نمیداند که او جنایتی مرتکب شده است یا نه.
راسکولنیکف پس از این اقدام و قتل دو نفر، کاملاً گیج و به هم ریخته می شود. نمیداند باید خود را معرفی کند، خودش را بکشد، یا بگذارد مسائل به خودی خود پیش بروند. در ذهنش درگیر و اسیر تله ای از خباثت و اهریمنی می شود. اگر اقدام قتلش هیچ هدفی در پی نداشته باشد، اگر اثباتی بر این نباشد که او فرد بزرگی همچون ناپلئون است، در این صورت او حتی پایینتر و بیارزش تر از زمانی است که هنوز قتل را مرتکب نشده بود. در این صورت زندگیاش بیمعنا خواهد بود. اگر بتواند صبر کند شاید به این نتیجه برسد که حق با او بوده و کشتن آلیونا درواقع جنایت نبوده بلکه عملی است برای رسیدن به یک خوبی و فضیلتی بالاتر.
پیچیدگی ها و چالش های ذهنیاش باعث بروز رفتارهایی به هم ریخته و پریشان در او می شود. او هنوز کارهای خوبی انجام می دهد، معمولاً به مردم فقیر و بیچاره پول می دهد. اما او خودش را از کسانی که دوستش دارند دور نگه می دارد و با پلیس ها بازیهای خطرناکی را انجام می دهد. به خاطر رفتار های عجیبش تمامی اطرافیانش گیج و سرسام می شوند. تمامی آنان به او مظنون میشوند اما نمیتوانند باور کنند او چنین کاری کرده باشد. بارها حس میکنیم لازم است به خودمان یادآوری کنیم که قاتل داستان راسکولنیکف است.
اوج داستان
اعتراف راسکولنیکف برای سونیا
وقتی که بالاخره راسکولنیکف پیش سونیا اعتراف میکند همچون انفجاری در جریان داستان است. با اینکه راسکولنیکف در بیشتر رمان با او همچون موجودی ناچیز رفتار کرده است، این اتفاق روندی نزدیک به بروز داستانی عاشقانه را پیش می گیرد. سونیا هم همینطور فکر میکند و سوگند میخورد که او را در تمامی مسیرش تا زندان دنبال میکند. با توجه به قالب و حالت روایی داستان راسکولتنیکف مطمئن نیست که واقعاً سونیا را میخواهد یا نه.
تعلیق
آیا راسکولنیکف اعترافش را کامل میکند و خودش را تحویل می دهد؟
پارفیری مطمئن است که راسکولنیکف قاتل است. راسکولنیکف مطمئن است که همه میدانند او قاتل است و اگر هم کسی هنوز نمی داند به زودی خواهد فهمید. بخش تعلیق رمان جنایت و مکافات شبیه به نسخهای متمرکز و پرداخت شده از بخش پیچش موجود در رمان است. راسکولنیکف نمیداند خودش را معرفی کند، خودکشی کند یا به جایی بگریزد. او نمیتواند همه چیز را به حال خود رها کند و منتظر اتفاقات شود چون نه پارفیری و نه سونیا نمی گذارند.
در این بخش از رمان این احتمال حس میشود که راسکولنیکف باز هم مرتکب قتل بشود. هم پارفیری و هم سویدریگایلف میتوانند قربانی های بعدی باشند. با صحبت هایش در مورد سویدریگایلف، در این بخش تعلیق بیشتری را ایجاد می کند. واضح است که هر کاری از او بر میآید و اعمال او تأثیراتی کلی و اساسی روی سرانجام رمان خواهد داشت. چنین اتفاقی رخ نمی دهد اما کلاً مساله سویدریگایلف تعلیق بزرگی در داستان را برای خواننده به همراه دارد.
پایان رمان
راسکولنیکف خودش را معرفی میکند
وقتی خبر خودکشی سویدریگالف را میشنود از اعتراف منصرف شده و از ایستگاه پلیس خارج می شود. احتمالاً میخواهد این جدال ناپایان را در سرش ادامه دهد که به اداره پلیس برگردد یا نه. اما سونیا آنجا حضور دارد و در حیاط ایستگاه پلیس نشسته است؛ سرشار از عصبانیت، ناراحتی و درد. میتوان حدس زد که راسکولنیکف به این نتیجه رسیده که بهتر است همه چیز را تمام کند و خودش را معرفی کند چرا که این کار خیلی راحتتر خواهد بود تا این که اعتراف نکرده با سونیا مواجه شود.
نتیجهگیری
عشق و آغاز زندگی جدید
می دانیم که ادامه دادن با این مسائل برای راسکولنیکف آسان نیست. به هر حال به زندان می افتد. میخواهد آرامش و شادی اش را به دست بیاورد. با توجه به روایت داستان، راسکولنیکف در نهایت به این باور میرسد که زندگی میتواند به خودی خود زیبا و قشنگ باشد. بزرگی و شکوه میتواند در همین زندگی روزانه و عادی به دست آید، بدون هیچ خیال و توهمی از آرزوهای ناپلئونی.
https://telegram.me/jajinnews
برچسب ها :ججین ، جنایت و مکافات ، نقد کتاب ، کتاب
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰