سعید مرتضوی در نامهای مدعی شد: صرفا به دلیل ایفای وظایف قانونی و تکلیف الهی در مهار اغتشاشات و فتنه سال ۱۳۸۸ محکوم شده است. او اتهامات علیه خود را «بر خلاف تمام موازین شرعی و قانونی» دانست. او همچنین گفته است: «اگر یک درصد استدلالهای وکلای آقای روحالامینی و ایشان را در خصوص انتساب معاونت در قتل صحیح فرض نماییم یا هر اقدامی را تسهیل در ارتکاب جرم بدانیم؛ آقای احمد شیریخان رییس فعلی شعبه ۲۲ دادگاه تجدیدنظر تهران به دلیل قصور و کوتاهی در سال ۱۳۸۳ که به صورت رسمی اعلام شده است متهم به معاونت در قتل عمدی ۱۷ کودک و نوجوان منطقه پاکدشت ورامین به وسیله مباشر (محمد بیجه) هستند.»
«کیمیایی را باید اینگونه دید. بعد از ۵۰ سال، هنوز با موی سفید و پشت خم و هزار درد و مرض باز… هر سال… بر خاک گود میایستد. اگر چه خسته و رنجور و دلشکسته. اما برای بار دهم و بیستم و سیام و پنجاهم آماده است که با پهلوانانی جوانتر، پنجه در پنجه اندازد. مسعود کیمیایی را با غیرت کارکردنش قضاوت کنیم؛ با ایستادن ۵۰سالهاش در گود. در بیتوقعیاش از این سینما که هر دستی به توقعی (صواب یا ناصواب) به گوشهای از آن چنگ زده است. قضاوتش کنیم که نه خان شد و نه از نمدی که هزاران نفر بر سر آن دعوا داشتند، کلاهی برای خود دوخت.»