رویکرد شما نسبت به توسعه محصولات نرمافزاری جدید چیست؟
کارهای دستی از گذشته در چین ارزش بسیار زیادی داشته است. در دوران مدرن این ارزش کم شده و چین باید در مورد برتری محصولات خود تجدیدنظر کند. این موضوع در مورد محصولات اینترنتی هم صدق میکند، چون خیلی از مردم محصولات اینترنتی را فقط بهخاطر ویژگیهای تجاری آنها میشناسند. در مورد ویچت، قبل از اینکه آن را یک محصول تجاری بدانم، به آن به چشم یک کار هنری اثرگذار نگاه میکردم. پیشتر محصولات زیادی تولید کرده بودم؛ مثل فاکسمیل که یک فرآیند یادگیری برای من بود. بعد از فاکسمیل، طراحی ویچت را به شکل متفاوتی شروع کردم، چون ویچت تیم بزرگی پشت خود دارد. اما رویکرد ما ثابت بود: تلاش برای تولید چیزی که همه جزئیات آن تمام و کمال باشد.
گفته میشود در شرکت شما رویکرد بالا به پایین برای نوآوری وجود دارد. اما شما میگویید از کارکنان میخواهید ایدههای خود را پیشنهاد دهند. این توازن چگونه ایجاد میشود؟
برای اینکه از نظر نوآوری در تنگنا نیفتم، خودم به این موضوع فکر کرده بودم. فکر میکنم بیشتر شبیه یک چرخه است. در مراحل اول، خودم بر همه جنبههای اصلی طراحی تسلط داشتم. ما هنوز تیم کوچکی داشتیم و هر روز با آنها گفتوگو میکردم تا به راهحلها و پیشرفتهای لازم برسیم. مدیریت اپلیکیشنهای کوچک ویچت دست خودم بود تا بهعنوان یک سیستم گسترده به اجرای آن کمک کنم، اما همچنان منتظر نوآوریهای پایین به بالای بیشتر در آینده هستم. ممکن است خیلی از آنها شکست بخورند، اما به اعضای تیمم اختیار کامل دادهام تا هر چیزی را میخواهند امتحان کنند. البته دادن آزادی برای نوآوری، به معنای مسوولیتپذیری هم هست. دو سال پیش تیمی داشتم که روی اضافه کردن یک ویژگی برای اپلیکیشن کار میکردند. آنها با یک طرح پیشنهادی نزد من آمدند که از نظر خودشان بهترین نتیجه کارشان بود. من آن طرح را رد کردم، اما نمیخواستم بیش از حد رئیسبازی درآورم و به همین خاطر به آنها گفتم طرحشان را پیش ببرند و چند شهر را برای اجرای آزمایشی طرح انتخاب کنند. آنها در نهایت کار را رها کردند. مسوولیتپذیری تفاوت ایجاد میکند.
بهنظر میرسد در رویکردتان نسبت به طراحی محصول یک فرد کاملا کمالگرا هستید؟
تا حدی موافقم. به همین دلیل است که اجازه کوچکترین نقصی را در یک محصول نمیدهم. خیلیها من را یک مدیر کمالگرا میدانند که بیش از حد وارد جزئیات میشوم. من معیارها را به شکل متفاوتی از دیگران استفاده میکنم. بهعبارت دیگر، سعی میکنم از روشهای عادی شرکتهای دیگر استفاده نکنم، چون هر جزئیاتی نیازمند تمرکز کردن است. در غیر این صورت، نمیتوانیم تضمین کنیم محصول ما بهترین است. چنین رویکردی خالی از عیب نیست و باعث میشود خیلی از همکارانم فکر کنند هیچوقت فرصت ارائه پیشنهادهای جدید و پیشرفت را ندارند. آنها باید از روشهای دیگری مورد تشویق قرار بگیرند، چون شیوه کار من اینطور است.
کسبوکار ویچت با افزایش رشد، چگونه میتواند چابکی خود را حفظ کند؟
از نظر من مهمترین مسالهای که به چابکی ارتباط پیدا میکند اندازه تیم است. ما آن را «سندروم شرکت بزرگ» مینامیم. بهترین روش برای مدیریت کردن آن، این است که تیمهای کوچکتر داشته باشید؛ کاری که من انجام میدهم. هر تیم ما حدود ۱۰۰ عضو دارد. من تیمهای مختلف برای بخشهای مختلف کسبوکار با حداقل اعضا تشکیل میدهم و آنها را مستقل نگه میدارم. این تیمها مثل یک حلقه بسته خود-اتکا هستند و میتوانند خودشان وظایفشان را به همراه طراحان، توسعهدهندگان و مهندسها تکمیل کنند. در مورد فرآیندها هم باید بگویم در عصر صنعتیسازی، فرآیندهای طولانی برای تولید کالاها نیاز بود که سالها بدون تغییر بماند. اما برای محصولات اینترنتی، یک تیم کوچک ارجحیت دارد تا بتوان به سرعت به تغییرات بازار واکنش نشان داد.
موفقیت آینده ویچت را چطور تضمین میکنید؟ چه چیزی ممکن است سلطه شما را به چالش بکشد؟
بهطور حتم ویچت در آینده به چالش کشیده خواهد شد. در زمانی که صنعت از کامپیوترهای شخصی به گوشیهای هوشمند انتقال یافت، ویچت این فرصت را ربود و به موفقیت رسید. من فکر نمیکنم محصولی از همین نوع برای ما تهدید ایجاد کند، اما تقاضاهای نوظهور کاربران این کار را میکند؛ بهخصوص نیازی اجتماعی که برآورده نشود. یک چالش بزرگ برای ما در آینده، اختراع ابزاری جدید یا سیستمهای ارتباطی خواهد بود که جایگزین تعاملات فعلی انسان-ماشین یا گوشیهای هوشمند خواهد شد. سبک زندگی مردم به سرعت تغییر میکند. نمیتوانم بگویم کاربران ما در آینده چقدر تغییر میکنند و نیازهای آنها چقدر متفاوت خواهد بود. تهدید احتمالی واقعی ما اینجا است.
خیلی از شرکتها مثل فیسبوک در حال سرمایهگذاری روی واقعیت مجازی هستند. آیا این بحث را قبول دارید که زندگی ما در آینده با واقعیت مجازی خواهد گذشت؟
تکنولوژیهای واقعیت مجازی هنوز آنقدر توسعه نیافتهاند که تجربهای راحت در اختیار ما بگذارند. اما ۲۰ سال دیگر، مردم بیشتر به زندگی مجازی وابسته خواهند بود و بخش عمده مصرف آنها از این طریق رخ خواهد داد. باور دارم که واقعیت مجازی، آینده ما خواهد بود.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰