«هر روز میآمد سر قبر زنش مینشست. زنش پارسال خودش را کشته، به خاطر بیکاری شوهرش. یک روز آمده بود تمام عکسها و لباسهای زنش را سر قبر او چیده بود و بعد آمده بود همین جا توی دستشویی قبرستان، با شلنگ آب خودش را دار زده بود. اتفاقی بود که چند جوان همان موقع آمده بودند برای کارگذاشتن سنگ قبر و توی دستشویی دیده بودنش. وحشت کرده بودند؛ نجاتش دادند. فردایش دوباره آمد نشست سر قبر زنش.» قبرستان «ایوان» زیر نور کم رمق دم غروب، آرام به نظر میرسد.
بعضی اوقات فیلم هایی که از روی داستان های واقعی تاریخی ساخته می شوند چنان از واقعیت ماجرا دور می شوند که باید آن ها را فیلم های فانتزی دانست. فیلم های زیادی وجود دارند که علی رغم داشتن گاف های تاریخی واضحی توانسته اند دل تماشاگران و منتقدان را به دست آورده و به فیلم های افسانه ای و موفقی تبدیل شوند.
مهران عسگری، تکواندوکار ایرانی است که از سال ۲۰۱۵ تصمیم گرفت دیگر در تکواندوی ایران حضور نداشته باشد. او بعد از اینکه مدتی به عنوان مربی بدنساز تیم ملی تکواندوی برزیل فعالیت کرد، تصمیم به ازدواج با یک تکواندو کار ترکیهای گرفت تا به عنوان مربی خصوصی همسرش فعالیت کند و از این طریق زندگیاش را بگذراند.

