نقد فیلم سوگلی

سوگلی – The Favourite

کارگردان: یورگوس لانتیموس – Yorgos Lanthimos

بازیگران: الیویا کلمن، اما استون، مارک گیتیس، ریچل وایس

سال: ۲۰۱۸

کد خبر : 93645
تاریخ انتشار : چهارشنبه 3 بهمن 1397 - 7:35

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین، آن زمانی ملکه انگلیس بود که همه ما فراموش کرده ایم، او نه از ویکتوریا و نه یکی از الیزابت ها بود. اگر پادشاهان گذشته توسط داستان هایی که آیندگان تعریف می کردند در تاریخ ماندگار شدند، فیلم سوگلیساخته یورگوس لانتیموس هم می تواند آن را برای نسل آینده نگه دارد و این کار با کمک ایفای نقش تراژدی-کمدی زیبا و دیدنی الیویا کلمن در نقش ملکه ای صورت گرفته است که ۱۷ بار حامله می شود اما هیچ یک از فرزندانش بیشتر از ۱۱ سال عمر نمی کنند.

انرژی ناشی از این سه بازیگر توانا و همچنین نقش هایشان متمرکز شده و طوفان فوق العاده ای را پدید می آورد.

تعجب نکنید وقتی در صحنه ای، یک رقص مجلسی به رقص باروک تبدیل می شود که حرکات مختلفی از راک اند رول را با خود دارد. هیجان، فریب، حیله گری و تصویرسازی‌هایی فمنیستی از دسیسه‌های مختلف صورت گرفته در دربار ملکه آن و بازسازی تاریخی که در این فیلم می بینیم به سبک و سیاق فیلم ماری آنتوانت(۲۰۰۶) ساخته سوفیا کوپولا نیست.

این جنبه شوخی‌های دقیق و ماهرانه تاریخی بیشتر از هر چیزی از کمدی های دوران «بازگردانی» و یا نثر و نظم های نویسندگان آن دوران همچون الکساندر پوپ و جاناتان سویفت گرفته شده است، البته از منابع جدیدتری هم استفاده کرده اند. گذار و پیوند بین زمان حال و گذشته در سکانس رقص و  یا زخم روی صورتی که شبیه لوگوی نایکی است جالب توجه است. جهان فیلم سوگلی و نمایش درباریانی که وانمود می کنند که در حال خدمت به کشور هستند، در حالی در واقع تنها به خودشان خدمات رسانی می کنند، به روشنی شباهت هایی با دیدگاه مردم دوران برکیست (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) و دونالد ترامپ دارد.

اولین بار است که کارگردان یونانیِ فیلم هایی همچون دندان نیش، خرچنگ، گشتن گوزن مقدس فیلم نامه ای را کارگردانی می‌کند که خودش یا همکار فیلمنامه نویس همیشگی‌اش اف‌تیمیس فیلیپو در نوشتن فیلمنامه همکاری نداشته‌اند. سوگلی بر اساس فیلنامه‌ای غیراقتباسی از دبورا دیویس ساخته شده و نوشتن آن را نویسنده استرالیایی تونی مک‌نامارا بر عهده گرفته است. ریچل وایس با بازی در نقش یک ندیمه قدیمی، اما استون با بازی در نقش یک بلندپرواز در آرزوی ریاست و اولیویا کولمن با بازی در نقش ملکه‌ای ضعیف و درمانده به امید دریافت جایزه اسکار در فیلمنامه ای پر جنب و جوش و سرزنده گرد هم آمده اند تا مثلث عشق و قدرت هسته فیلم را پیش ببرند. اما نگاه لانتیوموس به ضعف های انسانی در تمامی صحنه ها دیده می شود.

در شیوه‌ی طراحی پوستر فیلم (یک طراحی گرافیکی جذاب همراه با اسم عوامل) اسامی اولیویا، اما، ریچل را می بینیم قبل از اینکه به فامیلی آن ها برسیم. این سه اسم می تواند نامی جایگزین برای فیلم باشند، چون سوگلی از آن دست فیلم های نادری است که هیجان و انرژی سه بازیگر توانا و ترکیب آن با انرژی سه شخصیت اصلی فیلم، توانسته طوفان فوق العاده ای را به پا کند.

کولمن نقش ملکه آن (از ۱۷۰۲ تا ۱۷۱۴ بر تخت بود) بر مسند یک پادشاهی ضعیف، ناامن و بیمار را بازی می کند. ما ملکه را در ۱۷۰۴ ملاقات می کنیم که چند سالی از حکومتش می گذرد. به تازگی دوک مارلبورو در جنگ مهمی مقابل فرانسه در زمان جنگ های جانشینی اسپانیا پیروز شده است. این مساله باعث افزایش قدرت حزب جنگ در پارلمان یعنی حزبویگ می شود، در برابر حزب تورییعنی زمین داران تحت نظارت رابرت هارلی (با بازینیکلاس هولت، که نقشش همچون تمامی دیگر مردان در فیلم، به نقشی مکمل محدود شده است)

همسر مارلبورو و رئیس ندیمه های ملکه آن، سارا چرچیل هم نقش پررنگی در حکومت دارند؛ سارا چرچیل این حکومت بی تجربه و نامشخص را به سمت سیاست گذاری های عمومی هدایت می کند. به زودی متوجه می شویم که او برای ملکه آن دوستی صمیمی نیز هست، کسی که رابطه جنسی برایش راهی است برای دور شدن از حسادت، عبوسی و رفتارهای بچگانه، می خواره ای که هفده بچه خرگوش را در اتاق خوابش نگه داری می کند، هر کدام برای یکی از کودکان مرده اش.

در این وضع آرام ابیگیل هیل(با بازی استون) دخترعموی سارا از راه می رسد. ابتدا به عنوان خدمتکار آشپزخانه شروع به کار می کند، به مرور جایگاهش را در دربار محکم تر می کند، تا جایی که به عنوان خدمتکار مورد علاقه ملکه به رقیبی برای چرچیل تبدیل می شود. این دوئل طولانی میان دو زن که هوش همدیگر را تشخیص داده و برای توانایی های همدیگر احترام قائل اند و از مردان خودشیفته اطراف به عنوان پلکانی برای رسیدن به اهدافشان استفاده می کنند تنها یکی از بخش های این جریان سه گانه زنانه در فیلم است. شخصیت ملکه آن با بازی کلمن هم در طول فیلم به شخصیتی پیچیده و جالب تبدیل می شود، شخصیتی که هم عذاب آور است هم ترحم بر انگیز.

بنای جذاب و تاریکی که در فیلم استفاده شده با تاریخ ثبت شده مطابقت دارد. حتی در بخش هایی که جزئیات کمتر مورد توجه اند هم بخش فنی بسیار عالی کار کرده است. با وجود نور کم در محیط (چهره ها معمولا در تاریکی هستند) و فیلمبرداری روبی ریان که با به کار بردن لنزهای چشم‌ماهی اش معروف است، حسی از تنگناهراسی را در محیط القا می کند، و این حس با استفاده هوشمندانه از محیط های تاریخی همچون هاتفیلد هاوستقویت شده است. مکانی که پنل های تزئین شده و تالارهایش آن بیچاره را همچون یک زندانی محبوس به تصویر می کشد (تنها سارا و ابیگیل در جنگل قدم می زنند، سارا کار برداشت محصول انجام می دهد)

لی مارشال

منبع: Screen Daily

 

 


 

 

 

 

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.